Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
hidden information
اطلاعات پنهان کرده
Other Matches
hidden
پنهان کرده
hidden
پنهان کرده شده پوشیده
conceal
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
cache memory
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
I have a tooth abscess.
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
occult
پنهان
ram cache
RA پنهان
backdoor
پنهان
hidden line
خط پنهان
hugger mugger
پنهان
jackes
پنهان
latent
پنهان
cryptical
پنهان
cryptic
پنهان
veiled
پنهان
benined the curtain
پنهان
abstruse
پنهان
perdu or due
پنهان
delitescent
پنهان
cryptically
پنهان
perdu
پنهان
perdue
پنهان
absconds
پنهان شدن
hickok belt
پنهان شدن
closeting
پنهان کردن
absconded
پنهان شدن
booby-trap
پنهان تله
hide
پنهان کردن
caches
پنهان کردن
closeted
پنهان کردن
absconding
پنهان شدن
closet
پنهان کردن
booby trap
پنهان تله
closets
پنهان کردن
hidden line removal
حذف خط پنهان
secrete
پنهان کردن
secreted
پنهان کردن
hidden inflation
تورم پنهان
secretes
پنهان کردن
secreting
پنهان کردن
hidden file
فایل پنهان
hidden codes
کدهای پنهان
disguised
پنهان کردن
cover
پنهان کردن
hidden objects
اشیاء پنهان
dissimulating
پنهان کردن
disguising
پنهان کردن
cache
پنهان کردن
dissimulate
پنهان کردن
dissimulated
پنهان کردن
concealment
پنهان بودن
dissimulates
پنهان کردن
hides
پنهان کردن
booby-traps
پنهان تله
disguises
پنهان کردن
coverings
پنهان کردن
booby-trapped
پنهان تله
abscond
پنهان شدن
fudging
پنهان شدن
booby-trapping
پنهان تله
hides
پنهان شدن
fudges
پنهان شدن
fudged
پنهان شدن
fudge
پنهان شدن
hide
پنهان شدن
hidden surface
سطح پنهان
to be in hiding
پنهان بودن
disguised underemployment
کم کاری پنهان
crypianalysis
پنهان کاری
disguised unemployment
بیکاری پنهان
Just between you and me. . .
از شما چه پنهان …
to be in hiding
پنهان ماندن
conceals
پنهان کردن
under cover
<idiom>
پنهان شدن
sweep under the rug
<idiom>
پنهان کردن
obreption
پنهان روی
covers
پنهان کردن
surreptitious
پنهان محرمانه
concealable
پنهان کردنی
furtive
پنهان نهانی
burrow
پنهان شدن
burrowed
پنهان شدن
burrowing
پنهان شدن
burrows
پنهان شدن
masks
پنهان کردن
mask
پنهان کردن
to absent oneself
پنهان شدن
secretion
پنهان سازی
codes
رمزهای پنهان
memory cache
حافظه پنهان
conceal
پنهان کردن
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
shadows
پنهان کردن
i hid my self
را پنهان کردم
disguise
پنهان کردن
cloaks
پنهان کردن
cloaking
پنهان کردن
cloaked
پنهان کردن
cloak
پنهان کردن
hideousness
پنهان بودن
hidden unemployment
بیکاری پنهان
shadowing
پنهان کردن
shadowed
پنهان کردن
shadow
پنهان کردن
by end
قصد پنهان
lay low
<idiom>
پنهان کردن
eloign
پنهان کردن
encrypt
پنهان کردن
cryptography
پنهان شناسی
latescent
پنهان شونده
to keep dark
پنهان ماندن
to lie hid
پنهان ماندن
concealed
پنهان شده
insconce
پنهان شدن
inapparent
ناپیدا پنهان
veils
مستوریا پنهان کردن
embed
درزمین پنهان کردن
embeds
درزمین پنهان کردن
veil
مستوریا پنهان کردن
darkle
در تاریکی پنهان شدن
keep under one's hat
<idiom>
پنهان نگاه داشتن
pockets
درجیب پنهان کردن
pocket
درجیب پنهان کردن
to keep secret
پنهان داشتن راز
let it all hang out
<idiom>
پنهان نکردن چیزی
secretive
سری پنهان کار
ironies
مسخره پنهان سازی
irony
مسخره پنهان سازی
they took refuge in a cave
در غاری پنهان شدند
to lie or keep close
پنهان بردن یاماندن
booby-trapping
با پنهان تله مجهزکردن
obstructor
پوشاننده پنهان کننده
booby-traps
با پنهان تله مجهزکردن
occult
از نظر پنهان کردن
booby-trapped
با پنهان تله مجهزکردن
booby-trap
با پنهان تله مجهزکردن
booby trap
با پنهان تله مجهزکردن
occultly
بطور پوشیده یا پنهان
latent electronic image
تصویر الکتریکی پنهان
inconcealable
غیرقابل پنهان کردن
the criminals' lair
پنهان گاه جنایتکاران
concealment
پنهان کردن پوشاندن
murder will out
خون نا حق پنهان نمینماند
camouflage
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
پنهان کردن وسایل جنگی
becloud
زیر ابر پنهان کردن
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
to ballot for
بارای پنهان انتخاب کردن
software encryption
پنهان کردن نرم افزاری
To do something on the sly (in secret).
کاری را پنهان انجام دادن
camouflages
پنهان کردن وسایل جنگی
mask
ماسک زدن پنهان کردن
masks
ماسک زدن پنهان کردن
to hide one's head
ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
He tried to conceal the facts.
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
I stayed in concealment until the danger passed.
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
right out
<idiom>
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com