English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
rehabilitation اعاده حیثیت مجرم
Other Matches
bankrupts certificate گواهی نامه اعاده حیثیت
vindication اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
rehabilitate تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitating تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
prestige حیثیت
respect حیثیت
respects حیثیت
it will injure his prestige به حیثیت او لطمه یا اسیب زد
He fouled his reputation . گند زد به آبرو ؟ حیثیت خودش
request for discharge عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
convicted مجرم
culpable مجرم
convict مجرم
convicting مجرم
convicts مجرم
offender مجرم
offenders مجرم
violaor مجرم
criminals مجرم
delinquents مجرم
delinquent مجرم
criminal مجرم
blameworthy مجرم
guilty مجرم مرتکب
principal in the first degree مجرم اصلی
principals مجرم اصلی
criminate مجرم خواندن
recidivist مجرم به عادت
recidivists مجرم به عادت
principal مجرم اصلی
wrongdoer مجرم متخلف
wrongdoers مجرم متخلف
guilty بزهکار مجرم
pronounce quilty مجرم قلمداد کردن
they held culplabe اورامقصر یا مجرم شناختند
extraditing مجرم را مسترد کردن
to be culpable for something مجرم به چیزی بودن
requisition واست استرداد مجرم
requisitioned واست استرداد مجرم
requisitioning واست استرداد مجرم
requisitions واست استرداد مجرم
extradite مجرم را مسترد کردن
extradites مجرم را مسترد کردن
extradited مجرم را مسترد کردن
repetitions اعاده
returns اعاده
restoration اعاده
redintegration اعاده
recourse اعاده
return اعاده
rebound اعاده
reestablishment اعاده
rebounded اعاده
returning اعاده
returned اعاده
restitution اعاده
rebounds اعاده
repetition اعاده
rebounding اعاده
conviction محکوم یا مجرم شناخته شدن
convictions محکوم یا مجرم شناخته شدن
principal offender مباشر در جرم مجرم اصلی
restitute اعاده کردن
restorer اعاده دهنده
restorers اعاده دهنده
re trial اعاده دادرسی
reconversion اعاده مالکیت
restoration اعاده ترمیم
restorable قابل اعاده
reconveyance اعاده مجدد
new trial اعاده دادرسی
re hearing اعاده دادرسی
restoratives اعاده کننده
restorative اعاده کننده
restoring اعاده کردن
restoring اعاده دادن
restores اعاده کردن
restores اعاده دادن
restored اعاده کردن
restored اعاده دادن
restore اعاده کردن
restore اعاده دادن
remands اعاده دادن
remanding اعاده دادن
remanded اعاده دادن
remand اعاده دادن
returning اعاده بازگشت
recuperative اعاده دهنده
returns اعاده بازگشت
reverts اعاده دادن
reverting اعاده دادن
reverted اعاده دادن
revert اعاده دادن
restitution اعاده تصرف
recessions اعاده کسادی
recession اعاده کسادی
rehabilitation اعاده اعتبار
re-entry اعاده تصرف
re entry اعاده تصرف
returned اعاده بازگشت
return اعاده بازگشت
rehabilitate اعاده اعتبار کردن
retour sans protet اعاده بدون اعتراض
reverter حکم اعاده وضع
rehabilitating اعاده اعتبار کردن
rehabilitates اعاده اعتبار کردن
rehabilitation اعاده اعتبار تاجرورشکسته
rehabilitated اعاده اعتبار کردن
rectus in curia اعاده حق ترافع در دادگاه
replevin دعوی اعاده مالکیت
possessory action دعوی اعاده مالکیت
redisseinsin اعاده تصرف عدوانی
strappado مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
republication of will اعاده اعتبار وصیت نامه
suppliant خواهان دعوی اعاده تصرف
disgharge of bankrupt اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
open vertict رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
irredentism سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
revalorization اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
open verdict رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
persistent offender مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com