Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
disbelieve
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieved
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieves
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieving
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
Other Matches
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
perjurer
کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
rouser
دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
fibs
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibbing
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibbed
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fib
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
perjury
قسم دروغ گواهی دروغ
wis
پنداشتن
deeming
پنداشتن
deems
پنداشتن
deemed
پنداشتن
imagine
پنداشتن
supposes
پنداشتن
imagined
پنداشتن
imagines
پنداشتن
imagining
پنداشتن
deem
پنداشتن
suppose
پنداشتن
supposing
پنداشتن
counts
پنداشتن
to get the idea
پنداشتن
coneive
پنداشتن
count
پنداشتن
counted
پنداشتن
counting
پنداشتن
takes
خوردن پنداشتن
underestimate
ناچیز پنداشتن
presupposes
پیش پنداشتن
presupposing
پیش پنداشتن
to make noyhing of
هیچ پنداشتن
ignores
نادیده پنداشتن
ignored
نادیده پنداشتن
take
خوردن پنداشتن
ignore
نادیده پنداشتن
make nothing of
هیچ پنداشتن
towink at
نادیده پنداشتن
underestimated
ناچیز پنداشتن
presuppose
پیش پنداشتن
think nothing of
هیچ پنداشتن
ignoring
نادیده پنداشتن
underestimating
ناچیز پنداشتن
presupposed
پیش پنداشتن
underestimates
ناچیز پنداشتن
assume
فرض کردن پنداشتن
assumes
فرض کردن پنداشتن
equate
برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equated
برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equates
برابرگرفتن مساوی پنداشتن
to take for serious
جدی گرفتن یا پنداشتن
ignoring
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignores
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignored
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignore
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
to toy with something
باچیزبازی کردن چیزیرایازیچه پنداشتن
to play with something
چیزیرا بازیچه پنداشتن بچیزی ور رفتن
confidence
اعتقاد
faiths
اعتقاد
faith
اعتقاد
misbeliever
بی اعتقاد
belief
اعتقاد
unbelieving
بی اعتقاد
confidences
اعتقاد
credence
اعتقاد
believing
با اعتقاد
fatalism
اعتقاد به سرنوشت
credited
اعتقاد کردن
credibly
از روی اعتقاد
demonism
اعتقاد بدیو
trust
اعتقاد اعتبار
trusted
اعتقاد اعتبار
trusts
اعتقاد اعتبار
hylicism
اعتقاد به مادیات
ism
اعتقاد رویه
trinitarianism
اعتقاد به تثلیت
cloaca theory
اعتقاد به مقعدزایی
conviction
اعتقاد راسخ
evolutionism
اعتقاد به تکامل
misbelieve
بی اعتقاد شدن
convictions
اعتقاد راسخ
relativism
اعتقاد به نسبیت
fairyism
اعتقاد به جن و پری
fetishism
اعتقاد به طلسم
theism
اعتقاد بخدا
determinism
اعتقاد به جبر
misbelief
اعتقاد خطا
anomy
اعتقاد به بی نظمی
anomie
اعتقاد به بی نظمی
credit
اعتقاد کردن
crediting
اعتقاد کردن
credits
اعتقاد کردن
creationism
اعتقاد به افرینش
infest
ول نکردن
infests
ول نکردن
infesting
ول نکردن
infested
ول نکردن
to keep it up
ول نکردن
nicene creed
اعتقاد نامه نیسن
spiritualism
اعتقاد به احضار ارواح
immortalism
اعتقاد به ماندگاری روح
historical determinism
اعتقاد به جبر تاریخ
monism
اعتقاد وحدت خدا
article of faith
اعتقاد و عقیده باطنی
to put
[place]
credence in something
به چیزی اعتقاد کردن
unbelievin
بی اعتقاد دیر باور
unbelievers
بی اعتقاد دیر باور
factionalism
اعتقاد به سیستم حزبی
unbeliever
بی اعتقاد دیر باور
vitalism
اعتقاد به اصالت حیات
to give credence to something
به چیزی اعتقاد کردن
theodicy
اعتقاد بعدالت خدایی
to believe in ghosts
اعتقاد داشتن به ارواح
to believe in something
به چیزی اعتقاد داشتن
vampirism
اعتقاد بوجود vampire
misbelieve
اعتقاد خطا پیداکردن
denominationalism
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
monotheism
اعتقاد به خدای واحد
disclaim
قبول نکردن
disapprove
تصویب نکردن
disclaimed
قبول نکردن
disclaiming
قبول نکردن
to keep one's distance
اشنایی نکردن
disclaims
قبول نکردن
to be d. to
توجه نکردن به
square deals
تقلب نکردن
disapproves
تصویب نکردن
to miss the goal
گل نکردن
[ورزش]
disassociating
همکاری نکردن
disassociates
همکاری نکردن
disassociate
همکاری نکردن
indulging
مخالفت نکردن
indulges
مخالفت نکردن
rejection
قبول نکردن
indulge
مخالفت نکردن
to pass by any thing
رعایت نکردن
to make no mention of
ذکر نکردن
disobeyed
اطاعت نکردن
to keep at arms length
اشنائی نکردن با
disassociated
همکاری نکردن
square deal
تقلب نکردن
abort
ریشه نکردن
disbelieves
باور نکردن
disobeying
اطاعت نکردن
disbelieving
باور نکردن
missfire
عمل نکردن
indulged
مخالفت نکردن
omittance is no quit tance
مطالبه نکردن
disobey
اطاعت نکردن
no go
<idiom>
موافقت نکردن
discountenance
تصویب نکردن
disaffiliate
همکاری نکردن
disobeys
اطاعت نکردن
disbelieved
باور نکردن
withdraw
قبول نکردن
disoblige
ممنون نکردن
withdraws
قبول نکردن
discommend
توصیه نکردن
disbelieve
باور نکردن
calumny
دروغ
fables
دروغ
fable
دروغ
calumnies
دروغ
falsehood
دروغ
fib
دروغ
untrue
دروغ
falsehoods
دروغ
lies
دروغ
equivocation
دروغ
false accusation
دروغ
fibs
دروغ
lied
دروغ
fibbing
دروغ
fibbed
دروغ
fibster
دروغ گو
false
دروغ
perjurious
دروغ
falsity
دروغ
lie
دروغ
syncretism
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
adventism
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
salvationism
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
casualism
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
idealistically
از روی اعتقاد به تصور وخیال
immaterialism
عدم اعتقاد به ماده تجرد
ultra individualism
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
triune
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
understates
حقیقت را افهار نکردن
understating
حقیقت را افهار نکردن
put (something or someone) out of one's head (mind)
<idiom>
به موضوعی فکر نکردن
let it all hang out
<idiom>
پنهان نکردن چیزی
fall out of use
<idiom>
از چیزی استفاده نکردن
plead not guilty
اقرار به جرم نکردن
non-add subtotal
اضافه نکردن به زیرکل
missfire
عمل نکردن گلوله
understated
حقیقت را افهار نکردن
understate
حقیقت را افهار نکردن
mistrusts
اطمینان نکردن به فن داشتن
to be in disagreement
[with somebody]
موافقت نکردن
[با کسی]
to keep an oath inviolate
نقض نکردن سوگند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com