Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English
Persian
senior members
اعضای بالارتبه یا ارشد
Other Matches
upper
بالارتبه
uppers
بالارتبه
superiors
مافوق بالارتبه
senior
بالاتر بالارتبه
seniors
بالاتر بالارتبه
superior
مافوق بالارتبه
senior officers
افسران ارشدیا بالارتبه
commander
ارشد
first begotten
ارشد
classy
ارشد
firstborn
ارشد
higher up
ارشد
eldest
ارشد
senior
ارشد
elder
ارشد
seniors
ارشد
majoring
ارشد
major
ارشد
majored
ارشد
commanders
ارشد
superiors
ارشد برتر
superior
ارشد برتر
brass
افسر ارشد
majored
طویل ارشد
firstborn
فرزند ارشد
major
طویل ارشد
majoring
طویل ارشد
superordinate
ارشد فرمانفرما
superordinates
ارشد فرمانفرما
Sr
مخفف ارشد
surgeon general
پزشک ارشد
senior officer
افسر ارشد
prefect
افسر ارشد
prefects
افسر ارشد
higher up
عضو ارشد
primate
کشیش ارشد
brass hat
افسر ارشد ارتش
mate's receipt
رسیدافسر ارشد کشتی
brass hats
افسر ارشد ارتش
service officer
افسر ارشد نگهبان
field grade
افسر ارشد ارتش
burgomaster
اعضای شهرداری
insides
تو اعضای داخلی
inside
تو اعضای داخلی
prelate
اسقف اعظم کشیش ارشد
master sergeant
استوار ارشد نیروی زمینی
prelates
اسقف اعظم کشیش ارشد
prince royal
پسر ارشد پادشاه انگلیس
the f.
اعضای هیئت پزشکی
locomotory
ابتلاء اعضای حرکتی
cadres
اعضای یک سازمان نظامی
prosthetics
مبحث اعضای مضنوعی
footwork
هماهنگی پا با اعضای دیگر
main structure menbers
اعضای اصلی ساختمان
vitals
اعضای حیاتی و موثربدن
sensorium
مرکز حواس اعضای حس
stiffening members
اعضای صلب کننده
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
locomotor
ابتلاء اعضای حرکتی
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
paraplegia
فلج اعضای سافل
dauphin
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
quaker meeting
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
senatorian
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorial
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
locomotor
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
vitals
اعضای اصلی بدن حیوان
hypotrophy
رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
innards
اعضای داخلی حیوان یاانسان
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
urogenital
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
bionic
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
quaker's meeting
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
bounds
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
clock
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
catena
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
matricular
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
clocks
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
friendly society
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
heterology
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
to pack a jury
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
homology
همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
cartels
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
flag rank
افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
field grade
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
elder
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
embassy
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassies
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
picketings
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com