English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
multiplier افزایش دهنده چند برابر کننده
Other Matches
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
leveler برابر کننده
equalze برابر کننده
doubler دو برابر کننده
leveller برابر کننده
equalizer برابر کننده
equalizers برابر کننده
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
delay equalizer برابر کننده تاخیر
phase equalizer برابر کننده فاز
voltage doubler دو برابر کننده ولتاژ
equalizing force نیروی برابر کننده
attenuation equalizer برابر کننده میرایی
voltage multiplier چند برابر کننده ولت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
admissive داخل کننده اجازه دهنده
polarizer متضاد کننده قطبش دهنده
sanatory علاج کننده بهبودی دهنده
assignor واگذار کننده انتقال دهنده
assigner واگذار کننده انتقال دهنده
sanative علاج کننده بهبودی دهنده
prolonger تاخیر دهنده طولانی کننده
adulterant پست تر کننده استحاله دهنده
mover پیشنهاد کننده تکان دهنده
assentient قبول کننده رضایت دهنده
tractarian چاپ کننده ویاانتشار دهنده
intoxicating کیف دهنده ازخودبیخود کننده
truster نسیه دهنده توکل کننده
improver ترقی کننده بهبودی دهنده
indicative خبر دهنده اشاره کننده
promoter ترقی دهنده ترویج کننده
consummative تکمیل کننده انجام دهنده
incorporator تشکیل دهنده ترکیب کننده
promoters ترقی دهنده ترویج کننده
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
abstergent شستشو دهنده ماده پاک کننده
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
intercurrent مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
laborsaving تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
electron multiplier چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
colminator تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
triplicate سه برابر سه برابر کردن
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
settling rounds گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
accessing افزایش
accesses افزایش
accessed افزایش
accession افزایش
access افزایش
summation افزایش
increments افزایش
intensification افزایش
raise افزایش
increment افزایش
reduce/enlarge افزایش
additions افزایش
raises افزایش
addition افزایش
scale up افزایش
amplification افزایش
rises افزایش
rise افزایش
increscent افزایش
additament افزایش
addendum افزایش
enhancement افزایش
multiplication افزایش
gain افزایش
gained افزایش
expansion افزایش
augmentation افزایش
aggrantizement افزایش
affixture افزایش
auxesis افزایش
adjunction افزایش
accretion افزایش
increases افزایش
accru افزایش
increased افزایش
addenda افزایش
gains افزایش
increase افزایش
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
scale up افزایش مقیاس
fire-raising افزایش اتش
aggrandizement افزایش بزرگی
salary increase افزایش حقوق
ascend افزایش دادن
annual increase افزایش سالانه
spurts افزایش ناگهانی
thusŠ+= نشان افزایش
spurting افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
spurt افزایش ناگهانی
subjunction افزایش در پایان
hypertension افزایش فشارخون
accelerative مایه افزایش
add time زمان افزایش
addibility قابلیت افزایش
superadd باز افزایش
superaddition باز افزایش
tax increase افزایش مالیات
temperature rise افزایش دما
acceleration تعجیل افزایش
rise in temperature افزایش دما
export promotion افزایش صادرات
free radical addition افزایش رادیکالی
frequency multiplication افزایش فرکانس
appreciation افزایش بها
appreciations افزایش بها
increasable افزایش پذیر
increase in load افزایش بار
increase in potential افزایش پتانسیل
ingravescence افزایش تشدید
increase of potential افزایش پتانسیل
increase of pressure افزایش فشار
increase of power افزایش قدرت
increase of output افزایش توان
increase of efficiency افزایش راندمان
increase of current افزایش جریان
increase of contrast افزایش کنتراست
increase in value افزایش ارزش
mark up افزایش قیمت
increase in price افزایش بهاء
augmentable قابل افزایش
progation افزایش انتقال
thickening افزایش ضخامت
augmented افزایش دادن
elongation افزایش طول
ascended افزایش دادن
fire raising افزایش اتش
ascends افزایش دادن
augment افزایش دادن
overcompound افزایش ترکیب
augmenting افزایش دادن
augments افزایش دادن
multiplication افزایش تکثیر
growths افزایش ترقی
monetary expansion افزایش پول
growth افزایش ترقی
increase in sensitivity افزایش حساسیت
put on weight <idiom> افزایش وزن
voltage increase افزایش ولتاژ
camber افزایش زیاد
cambers افزایش زیاد
accrue افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
voltage rise افزایش ولتاژ
accruing افزایش یافتن
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
birth rate ضریب افزایش جمعیت
birth rates نرخ افزایش ولادت
hyperglycemia افزایش قند در خون
birth rates ضریب افزایش جمعیت
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
birth rate نرخ افزایش ولادت
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
raise to a higher power افزایش دادن نما
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
boost افزایش دادن چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com