English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
camber افزایش زیاد
cambers افزایش زیاد
Search result with all words
aerodynamic heating افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Other Matches
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
accesses افزایش
accessed افزایش
access افزایش
accessing افزایش
auxesis افزایش
increments افزایش
raise افزایش
increment افزایش
augmentation افزایش
amplification افزایش
multiplication افزایش
enhancement افزایش
rises افزایش
rise افزایش
accretion افزایش
scale up افزایش
increase افزایش
raises افزایش
increases افزایش
summation افزایش
additament افزایش
addition افزایش
aggrantizement افزایش
accru افزایش
accession افزایش
additions افزایش
reduce/enlarge افزایش
addendum افزایش
gains افزایش
increscent افزایش
addenda افزایش
gained افزایش
intensification افزایش
gain افزایش
increased افزایش
affixture افزایش
expansion افزایش
adjunction افزایش
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
tax increase افزایش مالیات
multiplication افزایش تکثیر
acceleration تعجیل افزایش
growths افزایش ترقی
annual increase افزایش سالانه
growth افزایش ترقی
augmentable قابل افزایش
subjunction افزایش در پایان
add time زمان افزایش
addibility قابلیت افزایش
voltage increase افزایش ولتاژ
superadd باز افزایش
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
elongation افزایش طول
put on weight <idiom> افزایش وزن
accelerative مایه افزایش
voltage rise افزایش ولتاژ
superaddition باز افزایش
appreciations افزایش بها
accrues افزایش یافتن
increase of pressure افزایش فشار
accrue افزایش یافتن
ascend افزایش دادن
ascended افزایش دادن
ascends افزایش دادن
augment افزایش دادن
augmented افزایش دادن
accruing افزایش یافتن
increase of contrast افزایش کنتراست
increase in price افزایش بهاء
increase of potential افزایش پتانسیل
increase in potential افزایش پتانسیل
increase in load افزایش بار
increasable افزایش پذیر
ingravescence افزایش تشدید
mark up افزایش قیمت
monetary expansion افزایش پول
augmenting افزایش دادن
augments افزایش دادن
temperature rise افزایش دما
salary increase افزایش حقوق
fire-raising افزایش اتش
fire raising افزایش اتش
scale up افزایش مقیاس
thusŠ+= نشان افزایش
aggrandizement افزایش بزرگی
appreciation افزایش بها
rise in temperature افزایش دما
increase in value افزایش ارزش
frequency multiplication افزایش فرکانس
free radical addition افزایش رادیکالی
overcompound افزایش ترکیب
export promotion افزایش صادرات
increase of current افزایش جریان
increase of power افزایش قدرت
progation افزایش انتقال
increase of output افزایش توان
increase in sensitivity افزایش حساسیت
spurt افزایش ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
thickening افزایش ضخامت
increase of efficiency افزایش راندمان
hypertension افزایش فشارخون
spurted افزایش ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
jump جهش افزایش ناگهانی
boost افزایش دادن چیزی
aging افزایش طول عمر
fibrosis افزایش بافت لیفی
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
boosts افزایش دادن چیزی
boosting افزایش دادن چیزی
boosted افزایش دادن چیزی
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
appreciations افزایش ارزش دارائی
scale up افزایش به نسبت ثابت
capital widening افزایش سطحی سرمایه
increment افزایش در حقوق توسعه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
increments افزایش در حقوق توسعه
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
jumped جهش افزایش ناگهانی
escalator clause شرط افزایش بها
jumps جهش افزایش ناگهانی
appreciation افزایش ارزش دارائی
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
raise to a higher power افزایش دادن نما
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
accretions افزایش یا نمو کوره
scale کمتریا افزایش نسبت
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
vrc بررسی افزایش عمودی
strains افزایش طول نسبی
birth rates ضریب افزایش جمعیت
elongation افزایش درازا کشامد
alkalosis افزایش قلیای بدن
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
birth rates نرخ افزایش ولادت
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
hyperglycemia افزایش قند در خون
birth rate نرخ افزایش ولادت
strain افزایش طول نسبی
birth rate ضریب افزایش جمعیت
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
becking mill غلطک برای افزایش طول
intensified افزایش دادن تشدید کردن
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
frost heave افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
leukocytosis افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
multiplier افزایش دهنده چند برابر کننده
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
stress strain curve منحنی تنش به افزایش طول نسبی
math و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
maths و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
CSLIP نرخ ارسال داه افزایش می یابد
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
pipelining تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
maximum permissible temperature rise حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com