English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
hypertension افزایش فشارخون
Other Matches
blood pressure فشارخون
sphygmomanometer فشارخون سنج
systolic pressure فشارخون انقباضی
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
multiplication افزایش
augmentation افزایش
aggrantizement افزایش
affixture افزایش
intensification افزایش
amplification افزایش
increscent افزایش
reduce/enlarge افزایش
rises افزایش
rise افزایش
summation افزایش
raise افزایش
raises افزایش
increased افزایش
enhancement افزایش
accretion افزایش
scale up افزایش
addition افزایش
auxesis افزایش
additions افزایش
additament افزایش
addenda افزایش
expansion افزایش
increases افزایش
adjunction افزایش
accession افزایش
increase افزایش
gains افزایش
gained افزایش
gain افزایش
addendum افزایش
access افزایش
increments افزایش
accessing افزایش
accesses افزایش
accru افزایش
accessed افزایش
increment افزایش
frequency multiplication افزایش فرکانس
increase in load افزایش بار
increasable افزایش پذیر
ascended افزایش دادن
ascend افزایش دادن
increase in potential افزایش پتانسیل
addibility قابلیت افزایش
increase of potential افزایش پتانسیل
increase in price افزایش بهاء
increase in sensitivity افزایش حساسیت
increase in value افزایش ارزش
increase of contrast افزایش کنتراست
increase of current افزایش جریان
increase of efficiency افزایش راندمان
ascends افزایش دادن
appreciation افزایش بها
spurt افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
add time زمان افزایش
augmentable قابل افزایش
annual increase افزایش سالانه
export promotion افزایش صادرات
free radical addition افزایش رادیکالی
augments افزایش دادن
augmenting افزایش دادن
augmented افزایش دادن
augment افزایش دادن
appreciations افزایش بها
elongation افزایش طول
accelerative مایه افزایش
put on weight <idiom> افزایش وزن
growth افزایش ترقی
growths افزایش ترقی
multiplication افزایش تکثیر
salary increase افزایش حقوق
temperature rise افزایش دما
scale up افزایش مقیاس
subjunction افزایش در پایان
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
voltage rise افزایش ولتاژ
thickening افزایش ضخامت
voltage increase افزایش ولتاژ
thusŠ+= نشان افزایش
tax increase افزایش مالیات
superaddition باز افزایش
rise in temperature افزایش دما
superadd باز افزایش
monetary expansion افزایش پول
mark up افزایش قیمت
ingravescence افزایش تشدید
increase of pressure افزایش فشار
accrue افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
accruing افزایش یافتن
increase of power افزایش قدرت
increase of output افزایش توان
cambers افزایش زیاد
acceleration تعجیل افزایش
fire-raising افزایش اتش
fire raising افزایش اتش
progation افزایش انتقال
overcompound افزایش ترکیب
camber افزایش زیاد
aggrandizement افزایش بزرگی
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
accretions افزایش یا نمو کوره
capital widening افزایش سطحی سرمایه
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
raise to a higher power افزایش دادن نما
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
fibrosis افزایش بافت لیفی
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause شرط افزایش بها
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
scale up افزایش به نسبت ثابت
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
alkalosis افزایش قلیای بدن
hyperglycemia افزایش قند در خون
vrc بررسی افزایش عمودی
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
scale کمتریا افزایش نسبت
jumped جهش افزایش ناگهانی
elongation افزایش درازا کشامد
increments افزایش در حقوق توسعه
boosts افزایش دادن چیزی
appreciations افزایش ارزش دارائی
increment افزایش در حقوق توسعه
boosted افزایش دادن چیزی
boost افزایش دادن چیزی
appreciation افزایش ارزش دارائی
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
aging افزایش طول عمر
strain افزایش طول نسبی
strains افزایش طول نسبی
jumps جهش افزایش ناگهانی
birth rate ضریب افزایش جمعیت
jump جهش افزایش ناگهانی
birth rates ضریب افزایش جمعیت
birth rate نرخ افزایش ولادت
boosting افزایش دادن چیزی
birth rates نرخ افزایش ولادت
becking mill غلطک برای افزایش طول
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
intensify افزایش دادن تشدید کردن
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
intensified افزایش دادن تشدید کردن
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
leukocytosis افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
frost heave افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
maths و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
CSLIP نرخ ارسال داه افزایش می یابد
math و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
stress strain curve منحنی تنش به افزایش طول نسبی
multiplier افزایش دهنده چند برابر کننده
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
maximum permissible temperature rise حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
amplifiers مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
pipelining تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
A further increase is considered unlikely [regarded as unlikely] . افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
pipelines بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com