Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
stater
افهار دارنده
Other Matches
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
remarking
افهار داشتن افهار نظریه دادن
statable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
remarked
افهار داشتن افهار نظریه دادن
stateable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
remark
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks
افهار داشتن افهار نظریه دادن
holder
دارنده
holders
دارنده
owner
دارنده
owners
دارنده
bona fide holder
دارنده مجاز
promulgator
اعلام دارنده
promulgation
اعلام دارنده
licensees
دارنده مجوز
holders
نگاه دارنده
licensee
دارنده مجوز
licensee
دارنده پروانه
enactive
مقرر دارنده
This page owner
دارنده این برگه
policy holder
دارنده بیمه
licentiate
دارنده پروانه
licencee
دارنده جواز
licencee
دارنده پروانه
interdictive
باز دارنده
bid holder
دارنده ضمانتنامه
termor
دارنده حق رقبی
termor
دارنده حق عمری
holders
دارنده برات
vociferator
اعلام دارنده
licensees
دارنده پروانه
holder
نگاه دارنده
holder
دارنده برات
upholder
نگاه دارنده
upholders
نگاه دارنده
have
بدست اوردن دارنده
strait jackets
روپوش باز دارنده
having
بدست اوردن دارنده
title
دارنده عنوان قهرمانی
stabilisers
ثابت نگه دارنده
key concrete
بتن نگاه دارنده
letterman
دارنده معرفی نامه
strait jacket
روپوش باز دارنده
titles
دارنده عنوان قهرمانی
stabilizer
ثابت نگه دارنده
world record holder
دارنده رکورد جهانی
policy holder
دارنده بیمه نامه
loan holder
دارنده سهام وام
licensees
صاحب جواز دارنده پروانه
celebrator
نگاه دارنده جشن و عید
mealy-mouthed
دریغ دارنده ازراست گویی
licensee
صاحب جواز دارنده پروانه
annuitant
دریافت دارنده مقرری سالانه
mealy mouthed
دریغ دارنده ازراست گویی
incarcerator
توقیف کننده نگاه دارنده
fund holder
دارنده سهام قرضه دولتی
premonitory
تحذیر کننده برحذر دارنده
rentlen
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
irredeemable paper money
پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
high goal polo
چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
bondholder
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
blank endorsement
حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
showing
افهار
showings
افهار
utterance
افهار
adduction
افهار
utterances
افهار
testimonies
افهار
adductor
افهار
avouchment
افهار
affirmance
افهار
testimony
افهار
declarations
افهار
saying
افهار
enouncement
افهار
proposals
افهار
proposal
افهار
indigitation
افهار
statements
افهار
predication
افهار
sayings
افهار
statement
افهار
allegation
افهار
declaration
افهار
allegations
افهار
dixit
افهار
say-so
افهار
say so
افهار
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
presentment
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
declaring
افهار داشتن
assertive
افهار کننده
declare
افهار داشتن
declares
افهار داشتن
courtship
افهار عشق
suggest
افهار کردن
suggested
افهار کردن
suggesting
افهار کردن
suggests
افهار کردن
submission
افهار نظریه
generalities
افهار عمومی
condolence
افهار تاسف
condolences
افهار تاسف
declaredly
با افهار قطعی
asseveration
افهار جدی
assertor
افهار کننده
asserter
افهار کننده
declarer
افهار کننده
an absurd statement
افهار نا معقول
affirmant
افهار کننده
misstatement
افهار غلط
signification
تعیین افهار
statement of a claim
افهار نامه
suggester
افهار کننده
utterer
افهار کننده
cumlaude
با افهار تقدیر
pooh-poohs
افهار تنفروانزجار
resenting
افهار تنفرکردن از
expressions
افهار عبارت
manifesting
افهار نامه
assertion
افهار مثبت
manifested
افهار نامه
resents
افهار تنفرکردن از
affirmation
افهار قطعی
remarks
افهار بیان
generality
افهار عمومی
options
افهار میل
expression
افهار عبارت
resented
افهار تنفرکردن از
resent
افهار تنفرکردن از
manifests
افهار نامه
pooh-poohing
افهار تنفروانزجار
say
حرف افهار
option
افهار میل
pooh-poohed
افهار تنفروانزجار
pooh-pooh
افهار تنفروانزجار
pooh pooh
افهار تنفروانزجار
affirmations
افهار قطعی
avowals
افهار صریح
avowals
افهار اشکار
manifest
افهار نامه
suggestion
افهار عقیده
remarking
افهار بیان
says
حرف افهار
suggestions
افهار عقیده
remarked
افهار بیان
expressed
افهار کردن
remark
افهار بیان
express
افهار کردن
says
افهار داشتن
avowal
افهار صریح
avowal
افهار اشکار
expressing
افهار کردن
expresses
افهار کردن
say
افهار داشتن
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
to profess regret
افهار تاسف کردن
understating
حقیقت را افهار نکردن
declaration
افهار افهارنامه اعلان
stating
افهار داشتن افهارکردن
declarations
افهار افهارنامه اعلان
averment
افهار قطعی یا مثبت
inexpressible
غیر قابل افهار
thanks
افهار امتنان در سایه
condole
افهار تاسف کردن
pish
افهار نفرت کردن
irreticence
افهار عدم کتمان
suggestions
افهار عقیده پیشنهاد
suggestion
افهار عقیده پیشنهاد
offers
افهار یاابراز کردن
misstate
افهار غلط کردن
offered
افهار یاابراز کردن
pass an opnion
افهار عقیده کردن
opine
افهار عقیده کردن
offer
افهار یاابراز کردن
court
دادگاه افهار عشق
pass an opinion
افهار عقیده کردن
statement
افهار صورت حساب
statements
افهار صورت حساب
make a comment
افهار نظر کردن
express an opinion
افهار عقیده کردن
make a suggestion
افهار عقیده کردن
express one's views
افهار نظر کردن
paralipsis
افهار ضمن اغماض
understate
حقیقت را افهار نکردن
pronouncement
افهار عقیده رسمی
to make a suggestion
افهار عقیده کردن
customs declaration
افهار نامه گمرکی
resents
افهار رنجش کردن
resenting
افهار رنجش کردن
remarks
افهار نظر کردن
resented
افهار رنجش کردن
declare
افهار کردن گفتن
giggling
با خنده افهار داشتن
giggles
با خنده افهار داشتن
remark
افهار نظر کردن
pronounce
افهار عقیده کردن
pronounces
افهار عقیده کردن
suggest
افهار عقیده کردن
remarked
افهار نظر کردن
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...