Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
Other Matches
wildlife
حیوانات وحشی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
artemis
الهه ماه وشکار
queen of night
نام الهه ماه وشکار
aphrodite
الههء عشق و زیبایی
athena
الههء عقل وزیبایی
bacchanal
الههء باده وباده پرستی
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
lore
حیوانات
zoolatry
پرستش حیوانات
bestiality
جماع با حیوانات
rodentia
حیوانات قراضه
fauna
حیوانات یک اقلیم
foal
توله حیوانات
zootomy
تشریح حیوانات
dung
مدفوع حیوانات
put away
<idiom>
کشتن حیوانات
venery
حیوانات شکارشونده
foals
توله حیوانات
stray animals
حیوانات ضاله
breeding
پرورش حیوانات
home range
جایگاه حیوانات
feedstuff
خوراک حیوانات
buggery with animals
جماع با حیوانات
domestic animals
حیوانات اهلی
chit
توله حیوانات
chits
توله حیوانات
big game
شکار حیوانات بزرگ
woodnote
صدای حیوانات جنگل
forepaw
پنجه دست حیوانات
farm
پرورشگاه حیوانات اهلی
farmed
پرورشگاه حیوانات اهلی
farms
پرورشگاه حیوانات اهلی
make friends
<idiom>
رفاقت با حیوانات ومردم
zootechnical
وابسته به فن تربیت حیوانات
bull
حیوانات نر بزرگ فرمان
pedication
عمل جنسی با حیوانات
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
bulls
حیوانات نر بزرگ فرمان
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
squamation
پوشش فلسی شکل حیوانات
parkas
نیم تنه پوست حیوانات
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
soilage
علف تازه علوفه حیوانات
acron
قسمت قدامی حیوانات بنددار
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
penned
حیوانات اغل خانه ییلاقی
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
zoomorphic
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
penning
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pens
حیوانات اغل خانه ییلاقی
home range
جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
exuviae
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
veterinarian
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
veterinarians
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
fluor
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
forequarter
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
zoomorphism
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
barbarous
وحشی
savaging
وحشی
ferine
وحشی
Gothic
وحشی
wildest
وحشی
boarish
وحشی
hare brained
وحشی
wilds
وحشی
gris
وحشی
anthropophagus
وحشی
wild
وحشی
savaged
وحشی
feral
وحشی
unshapen
وحشی
unshaped
وحشی
ruffian
وحشی
uncivilized
وحشی
ruffians
وحشی
unmannerly
وحشی
sylvatic
وحشی
barbaric
وحشی
savage
وحشی
ruttish
وحشی
savages
وحشی
rambunctious
وحشی
truculent
وحشی
undaunted
وحشی
ferocious
وحشی
ungovernable
وحشی
poundage
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
saracen
کافر وحشی
wildness
وحشی گری
horsemint
نعناع وحشی
Wild West
غرب وحشی
fellness
وحشی گری
feral child
کودک وحشی
wildling
حیوان وحشی
onion grass
یکجور جو وحشی
onion couch
یکجور جو وحشی
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
mustang
اسب وحشی
manlike
جنس نر وحشی
semi barbarian
نیم وحشی
tiger cat
گربه وحشی
toadflax
کتان وحشی
imbrute
وحشی شدن
wild rice
برنج وحشی
gothicism
وحشی گری
uncivil
وحشی بی ادب
bullocks
گوساله وحشی
brutalizes
وحشی شدن
wildcat
گربه وحشی
wildcats
گربه وحشی
wildfowl
اردک وحشی
parsnip
هویج وحشی
parsnip
زردک وحشی
parsnips
هویج وحشی
parsnips
زردک وحشی
cheetah
یوزپلنگ وحشی
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
mallard
اردک وحشی
mallards
اردک وحشی
savage
وحشی شدن
savage
وحشی کردن
savaged
وحشی شدن
bullock
گوساله وحشی
buffaloes
گاو وحشی
buffalo
گاو وحشی
uncivilly
وحشی بی ادب
gross
وحشی توده
grossed
وحشی توده
grosser
وحشی توده
grosses
وحشی توده
grossest
وحشی توده
grossing
وحشی توده
headache
خشخاش وحشی
headaches
خشخاش وحشی
bestiality
وحشی گری
brutalised
وحشی شدن
brutalises
وحشی شدن
brutalising
وحشی شدن
brutalize
وحشی شدن
brutalized
وحشی شدن
brutalizing
وحشی شدن
savaged
وحشی کردن
savages
وحشی شدن
farouche
وحشی صفت
savaging
وحشی کردن
charlock
خردل وحشی
barbarise
وحشی کردن
savages
وحشی کردن
barbarize
وحشی کردن
savaging
وحشی شدن
fish story
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
feral
حیوان شکاری وحشی
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
barbarian
ادم وحشی یابربری
wild parsley
انواع هویج وحشی
barbarians
ادم وحشی یابربری
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
buff
گاو وحشی زردنخودی
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
greylag
غاز وحشی اروپایی
marihuana
تنباکوی وحشی بیابانی
marijuana
تنباکوی وحشی بیابانی
caprifig
درخت انجیر وحشی
brent
یکجورغاز وحشی کوچک
buffs
گاو وحشی زردنخودی
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
ferocity
وحشی گری سبعیت
troglodyte
انسانهای غارنشین وحشی
perfection of savagery
نهایت وحشی گری
sheldrake
اردک وحشی دریایی
ruffianly
گردن کلفت وحشی
madcap
ادم بی پروا و وحشی
mallard
نوعی مرغابی وحشی
leopard
پلنگ گربه وحشی
perfection of savagery
کمال وحشی گری
mallards
نوعی مرغابی وحشی
the african savages
وحشی های آفریقا
brutal
حیوان صفت وحشی
barbarise
وحشی گری کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com