English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
lumberer الوار فروش
lumberman الوار فروش
Other Matches
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
lumbered الوار
lumber الوار
wood الوار
joists الوار
joist الوار
planking الوار
trave الوار
lumbering الوار
timber الوار
carcassing timber الوار
lumbers الوار
plank الوار
paddles الوار اب بند
lumber man الوار درست کن
paddled الوار اب بند
keelson الوار کیل
squared timber الوار چارتراش
half timber الوار کوتاه
paddle الوار اب بند
mine timber الوار معدن
spar تیراهن یا الوار
structural timber الوار ساختمانی
spars الوار لولهای
sawed timber الوار چارتراش
paddling الوار اب بند
spars تیراهن یا الوار
sparred الوار لولهای
spar الوار لولهای
square wood بریدن الوار
sparred تیراهن یا الوار
rafts دسته الوار شناور بر اب
timber با الوار و تیر پوشاندن
lumbers الوار راقطع کردن
lumbering الوار راقطع کردن
lumbered الوار راقطع کردن
strongback الوار تعدیل ناو
square wood چارتراش کردن الوار
woodsheds انبار الوار وچوب
cambers تیریا الوار خمیده و کج
woodshed انبار الوار وچوب
camber تیریا الوار خمیده و کج
lumber الوار راقطع کردن
trunks الوار کنده چوب
raft دسته الوار شناور بر اب
trunk الوار کنده چوب
rafters الوار دار کردن
rafter الوار دار کردن
half timber ساخته شده از الوار کوتاه
towing spar الوار بکسل کردن ناو
piling الوار یا تیرمخصوص ستون سازی
well timbered با الوار محکم و استوار شده
logroll غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
pile driver ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
sloop ارابه مخصوص حمل الوار
raftsman مردی که الوار را بهم می چسباند
woodyard حیاط یا انبار الوار و هیزم
furriers خز فروش پوست فروش
furrier خز فروش پوست فروش
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
sawtimber الوار مناسب برای اره کشی
stumpage قیمت الوار قبل از قطع ازدرخت
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
logrolling عمل غلتان الوار وکنده درخت وانداختن ان برودخانه
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
swamper ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
sawhorse نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
marketing فروش
sale فروش
offtake فروش
sells فروش
selling فروش
retailer تک فروش
sales فروش
turnover فروش
turnover کل فروش
sell فروش
taverner می فروش
vendition فروش
iceman یخ فروش
excise taxes مالیات بر فروش
forced sale فروش اجباری
clothier لباس فروش
contract of sale قرارداد فروش
money off offer فروش با تخفیف
euphuist فصاحت فروش
coster سبزی فروش
corn d. غله فروش
corn chandler غله فروش
duffre دست فروش
cash sale فروش نقدی
fruiterer میوه فروش
corn chandler گندم فروش
contract of sales قرارداد فروش
clothier پوشاک فروش
forced sale فروش قانونی
fleshmonger گوشت فروش
flesher گوشت فروش
bucko خود فروش
chandler شمع فروش
cattleman گاو فروش
fish fag زن ماهی فروش
cash on delivery فروش نقدی
nundination خرید و فروش
cheese monger پنیر فروش
pedagogical علم فروش
news agent روزنامه فروش
news vendor روزنامه فروش
oilman روغن فروش
forward sale پیش فروش
oligopoly انحصار فروش
cloth merchant پارچه فروش
chemic دارو فروش
cheesemonger پنیر فروش
buying and selling خرید و فروش
costermonger میوه فروش
credit sale فروش نسیه
mass market product محصول پر فروش
haught جاه فروش
herbist گیاه فروش
lumberer تیر فروش
herborist گیاه فروش
hosier جوراب فروش
hucksterer خرده فروش
credit system فروش اعتباری
crier دست فروش
d. in second hand goods دست فروش
linen draper کتان فروش
killcalf گوشت فروش
fellmonger پوستین فروش
deed of sale سند فروش
jeweler گوهر فروش
iron monger اهن فروش
mealman ارد فروش
mealmen ارد فروش
forward sales فروش سلف
cutler کارد فروش
drysalter کالباس فروش
milk man شیر فروش
credit sale فروش قسطی
credit sale فروش غیرنقدی
drover گله فروش
direct selling فروش مستقیم
lumberman تیر فروش
forward sales پیش فروش
cornfactor غله فروش
fellmonger پوست فروش
merchantable قابل فروش
mercer پارچه فروش
meatman گوشت فروش
dead market بازار کم فروش
whole saler عمده فروش
sales and marketing [marketing] فروش و بازاریابی
antique dealer عتیقه فروش
foreclosure فروش گرویی
turnover [British English] فروش [اقتصاد]
wholeseller عمده فروش
wood pavement چوب فروش
BS صورت فروش
paper boy روزنامه فروش
paper boys روزنامه فروش
salespeople متصدی فروش
salesperson متصدی فروش
salespersons متصدی فروش
sales فروش [اقتصاد]
sales {pl} مقدار فروش
turn-over مقدار فروش
turnover مقدار فروش
volume of sales مقدار فروش
sales {pl} حجم فروش
turn-over حجم فروش
newspaperman روزنامه فروش
turnover حجم فروش
vendition اعلان فروش
peltmonger پوست فروش
sale on a large scale فروش زیاد
sale or return فروش یا عودت
sale or return فروش یااعاده
volume of sales حجم فروش
sale price قیمت فروش
sale quota سهمیه فروش
sale tax مالیات بر فروش
sales accounting حسابداری فروش
sales agent نماینده فروش
sales analysis تحلیل فروش
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com