Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
Other Matches
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
electrodes	الکترود
electrode	الکترود
adherent electrode	الکترود
glass electrode	الکترود شیشهای
gate electrode	الکترود دریچهای
focusing electrode	الکترود تمرکزده
contact bar	الکترود جوشکاری
electron collector	الکترود گرداور
image plate	الکترود تصویر
input electrode	الکترود اولیه
indicator electrode	الکترود شاخص
inert electrode	الکترود بی اثر
main electrode	الکترود اصلی
fluxed electrode	الکترود شناور
internal electrode	الکترود داخلی
instenifier electrode	الکترود تشدیدکننده
input electrode	الکترود ورودی
membrance electrode	الکترود غشایی
auxiliary electrode	الکترود کمکی
reference electrode	الکترود مبنا
accelerating electrode	الکترود شتابده
zinc electrode	الکترود روی
accelerating electrode	الکترود شتاب ده
anodes	الکترود مثبت
battery electrode	الکترود باتری
anode	الکترود مثبت
precipitate electrode	الکترود رسوبی
metallic electrode	الکترود فلزی
control electrode	الکترود فرمان
contour electrode	الکترود پروفیلی
welding electrode	الکترود جوشکاری
reference electrode	الکترود مرجع
collector electrode	الکترود کلکتور
dipped electrode	الکترود شناور
gas sensing membrance electrode	الکترود غشایی گاز حس کن
covered electrode	الکترود پوشش دار
drilling electrode	الکترود مته کاری
collective electrode	الکترود جمع کننده
glass membrance electrode	الکترود شیشه غشایی
sheathed electrode	الکترود روکش دار
selective ion electrode	الکترود یون گزین
precipitate electrode	الکترود حالت جامد
spot welding electrode	الکترود جوشکاری نقطهای
standard electrode potential	پتانسیل استاندارد الکترود
liquid membrance electrode	الکترود مایع غشایی
ignition electrode	الکترود اتش زنه
standard electrode potential	پتانسیل الکترود استاندارد
high potential electrode	الکترود فشار قوی
soild state electrode	الکترود حالت جامد
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
crater	زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
craters	زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
cold plug	شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
pentode	لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
triode	شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
thermionic tube	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
adhoc	ویژه
special	ویژه
privilege	حق ویژه
nett	ویژه
net	ویژه
nets	ویژه
prerogative	حق ویژه
prerogatives	حق ویژه
special <adj.>	ویژه
extra special	ویژه
idiocrasy	ویژه
paticular	ویژه
priviege	حق ویژه
specific humidity	نم ویژه
special character	ویژه
peculiar	ویژه
extra <adj.>	ویژه
specialists	ویژه گر
specialist	ویژه گر
experts	ویژه گر
particulars	ویژه
express	ویژه
expert	ویژه گر
expressing	ویژه
particular	ویژه
specific	ویژه
specially	ویژه
specifics	ویژه
expresses	ویژه
expressed	ویژه
dead weights	ویژه وزن
specific viscosity	گرانروی ویژه
eigenvalue	ویژه مقدار
favourite or vor	ویژه مخصوص
dead weight	ویژه وزن
extra equipment	متعلقات ویژه
electrical resistivity	مقاومت ویژه
endemical	ویژه یک قوم
equity capital	ارزش ویژه
experts	ویژه کار
traits	نشان ویژه
trait	نشان ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
habiliments	جامه ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
expert	ویژه کار
gastronomist	ویژه گرخوراک
eigenfunction	ویژه تابع
ecotype	بوم ویژه
garb	پوشاک ویژه
characteristic root	ویژه مقدار
characteristic number	ویژه مقدار
characteristic function	ویژه تابع
cariologist	ویژه گر قلب
bylaw	قانون ویژه
byelaw	قانون ویژه
body guard	هنگ ویژه
specialists	ویژه کار
idioms	تعبیر ویژه
proper value	ویژه مقدار
capital	ارزش ویژه
specialist	ویژه کار
monograph	ویژه نگاشت
monographs	ویژه نگاشت
specific volume	حجم ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
speleologist	ویژه گر غارشناسی
conizance	نشان ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
singular matrix	ماتریس ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
special agreement	قرارداد ویژه
particular lien	حق حبس ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
special case	مورد ویژه
special character	دخشه ویژه
net profit	سود ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
singular matrix	ماتریش ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
self weight	ویژه وزن
relative density	گرانی ویژه
regiospecific	جهت ویژه
quantum state	ویژه حالت
proper volume	ویژه حجم
proper function	ویژه تابع
prerogatived	دارای حق ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
monocular	ویژه یک چشم
monkish	ویژه راهبان
labeled cargo	کالای ویژه
kink	ویژه گی فرریز
specific heat	گرمای ویژه
indicium	نشانه ویژه
specific heat	دمای ویژه
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
lachrymal	ویژه اشک
lacrimal	ویژه اشک
specific drawdown	افت ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special duty	کار ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special symbol	نماد ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
species specific	نوع- ویژه
specific cost	هزینه ویژه
life guard	هنگ ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
idioms	زبان ویژه
lingo	زبان ویژه
characteristic	نشان ویژه
nutritionist	ویژه گر تغذیه
nutritionists	ویژه گر تغذیه
specialization	ویژه کاری
juveniles	ویژه نو جوانان
specialization	ویژه گری
version	شرح ویژه
versions	شرح ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
lingoes	زبان ویژه
juvenile	ویژه نو جوانان
morbid	ویژه ناخوشی
standing order	اوامر ویژه
standing orders	اوامر ویژه
booth	جای ویژه
speciality	ویژه گری
neurologist	ویژه گر اعصاب
lineaments	نشان ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com