Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
shannon |
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان |
|
|
Other Matches |
|
post mortem dump |
رونوشت پس از واقعه روگرفت پس از واقعه |
autosync |
خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند |
flat rate |
نرخ یکسان تعرفه یکسان |
constant angle arch dam |
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان |
coragne line |
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان |
event |
واقعه |
incidents |
واقعه |
events |
واقعه |
occurrence |
واقعه |
post mortem |
پس از واقعه |
incident |
واقعه |
occurrences |
واقعه |
rede |
واقعه |
selective |
انتخابی |
electives |
انتخابی |
appointive |
انتخابی |
elected |
انتخابی |
optional |
انتخابی |
adoptive |
انتخابی |
elective |
انتخابی |
selectively |
انتخابی |
logging |
واقعه نگاری |
circumstantial event |
واقعه ضمنی |
occurence |
رویداد واقعه |
postmortem dump |
روگرفت پس از واقعه |
loggers |
واقعه نگار |
post mortem dump |
روگرفت پس از واقعه |
setting |
صحنه واقعه |
logger |
واقعه نگار |
settings |
صحنه واقعه |
selective perception |
ادراک انتخابی |
selective admission |
پذیرش انتخابی |
selectively |
گزیده انتخابی |
selective forgetting |
فراموشی انتخابی |
selective |
گزیده انتخابی |
domicile of choice |
اقامتگاه انتخابی |
referred brief |
وکالت انتخابی |
selective erosion |
فرسایش انتخابی |
elected senator |
سناتور انتخابی |
elective mutism |
خموشی انتخابی |
selective attention |
دقت انتخابی |
accidents |
سانحه واقعه ناگوار |
accident |
سانحه واقعه ناگوار |
anecdotal method |
روش واقعه نگاری |
log drum |
طبله واقعه نگاره |
landmark |
واقعه برجسته راهنما |
landmarks |
واقعه برجسته راهنما |
miracle |
واقعه شگفت انگیز |
miracles |
واقعه شگفت انگیز |
candidate move |
حرکت انتخابی شطرنج |
elutriation |
شستشو با اب فرسایش انتخابی |
selective inattention |
عدم توجه انتخابی |
random access memory [RAM] module |
گذاره حافظ انتخابی |
command select system |
سیستم فرمان انتخابی |
selective hardening |
سخت گردانی انتخابی |
selective breeding |
تخم کشی انتخابی |
hetman |
سرتیپ انتخابی قزاق ها |
latest event time |
دیرترین زمان وقوع یک واقعه |
early event time |
زودترین زمان وقوع یک واقعه |
selected fill |
مصالح انتخابی برای خاکریزی |
plural vote |
رای یک تن در چند حوزه انتخابی |
marquee |
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب |
marquees |
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب |
a stitch in time saves nine <proverb> |
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد |
text |
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند |
texts |
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند |
identic |
یکسان |
invariant |
یکسان |
similiar |
یکسان |
of kin |
یکسان |
equalling |
یکسان |
equals |
یکسان |
equalled |
یکسان |
equaling |
یکسان |
equaled |
یکسان |
equal |
یکسان |
uniform |
یکسان |
same |
یکسان |
identical |
یکسان |
similar |
یکسان |
akin |
یکسان |
uniforms |
یکسان |
trap |
نقط ه توقف انتخابی که اجرا برنامه در آنجا متوقف میشود وثباتها بررسی می شوند |
fusible read only memory |
MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند |
assimilates |
یکسان کردن |
assimilated |
یکسان کردن |
assimilating |
یکسان کردن |
uniform |
یک شکل یکسان |
assimilate |
یکسان کردن |
equably |
بطور یکسان |
identically |
بطور یکسان |
uniforms |
یک شکل یکسان |
uniform movement |
جنبش یکسان |
alike |
شبیه یکسان |
standard |
یکسان معیار |
standards |
یکسان معیار |
spreading |
پخش یکسان |
solids |
یکسان فضائی |
solid |
یکسان فضائی |
assimilatc |
یکسان کردن |
uniformly |
بطور یکسان |
nuclear parity |
قدرت اتمی یکسان |
it ius all one to me |
برای من یکسان است |
The city was razed to the ground. |
شهر با خاک یکسان شد |
rase |
باخاک یکسان کردن |
equally appearing difference |
تفاوتهای یکسان نما |
equal appearing intervals |
فاصلههای یکسان نما |
without distinction |
بدون فرق یکسان |
equate |
یکسان فرض کردن |
coconsciousness |
ادراک چیزهای یکسان |
coconscious |
ادراک چیزهای یکسان |
isoelectronic |
دارای الکترونهای یکسان |
to make even with the ground |
با خاک یکسان کردن |
to kiss the dust |
باخاک یکسان شدن |
equated |
یکسان فرض کردن |
balanced design |
طرح با تراز یکسان |
equates |
یکسان فرض کردن |
to lump them all together <idiom> |
با همه یکسان رفتار کردن |
to raze a city to the ground |
شهری را با خاک یکسان کردن |
method of equal appearing intervals |
روش فاصلههای یکسان نما |
irregular polygon |
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد |
to prostrate a city |
شهری را با خاک یکسان کردن |
latest event time |
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد |
balances |
برای همه خطاها یکسان است |
It is exact to hair. |
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است ) |
an e. battle |
جنگی که برای دو طرف یکسان است |
balance |
برای همه خطاها یکسان است |
plugging |
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد |
plugs |
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد |
plug |
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد |
logical |
تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی |
Hamming code |
تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند |
frequency |
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند |
frequencies |
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند |
equisignal zone |
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است |
externals |
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله |
external |
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله |
earom |
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند |
texts |
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و... |
text |
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و... |
traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
one pocket billiard |
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد |
trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
To treat them all alike. (indiscriminately). |
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن ) |
differential laser gyro |
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند |
peering |
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند |
democratic network |
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند |
peered |
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند |
peer |
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند |
isocracy |
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است |
packets |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
packet |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
asynchronous |
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند |
duplication check |
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد |
homonym |
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد |
isodynamic line |
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است |
homograph |
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد |
picking list |
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب |
isoclinal line |
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است |
universal time |
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد |
identity |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
identities |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
out of step |
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند |
baud |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
rhumb line |
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند |
baud rate |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
isochronous network |
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد |
page |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
paged |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
pages |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
pascal |
فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد |
clock |
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت |
multiplex |
سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند |
clocks |
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت |
eraser |
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود |
isoclinic line |
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود |
erasers |
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود |
dual |
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا |
letter quality printing |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
pinned |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
pinning |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
pin |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
departmental LAN |
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها |
isocratic |
دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است |
combinatorics |
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی |
noncompatibility |
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند |
homogeneous computer network |
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند |
collective pitch control |
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد |
lasers |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
laser |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
functions |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
functioned |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
function |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
graphics |
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار |
ems dispatch |
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
isopiestic |
دارای فشار یکسان خط هم فشار |