Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
contaminate
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminated
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminates
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminating
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
Other Matches
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
schizomycetous
شبیه ارگانیسمهای قارچی
septicemia
عفونت خون بوسیله ارگانیسمهای چرکی
schizomycete
ارگانیسمهای ریز فاقدکلروفیل که جزء قارچ محسوبند
ground liaison
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
celestrial bodies
اجرام اسمانی
heavenly bodies
اجرام اسمانی
celestrial bodies
اجرام سماوی
quasistellar objects
اجرام شبه ستارهای
uranometry
نقشه اجرام سماوی
astrophysics
مبحث اجرام سماوی
schematism
تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
uranological
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
uranometry
اندازه گیری اجرام سماوی اسمانسنجی
planetoid
اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
planetesimal
اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
uranology
مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
army commander
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
pelorus
دستگاه سمت یاب چشمی نسبت به اجرام سماوی
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
tellurian
زمینی
territorial
زمینی
terrestrial
زمینی
agrarian
زمینی
tumbling
زمینی
sublunary
زمینی
terraneous
زمینی
sub astral
زمینی
earth-bound
زمینی
landed a
زمینی
predial or prae
زمینی
earthly
زمینی
terrene
زمینی
subaerial
رو زمینی
sublunar
زمینی
landmines
مین زمینی
gulleys
دالان زمینی
groundling
گیاه زمینی
terrestrial refraction
شکست زمینی
gullies
دالان زمینی
gully
دالان زمینی
ground waves
امواج زمینی
terrestrial radiation
تابشهای زمینی
landmine
مین زمینی
terrain corridor
دالان زمینی
terrain return
اکوی زمینی
ground observer
دیدبان زمینی
ground observation
دیدبانی زمینی
ground nut
بادام زمینی
potato
سیب زمینی
ground forces
نیروهای زمینی
potatoes
سیب زمینی
graze burst
ترکش زمینی
groundnuts
بادام زمینی
ground circuit
مدار زمینی
ground control
کنترل زمینی
ground liaison
رابط زمینی
ground fire
تیر زمینی
ground force
نیروی زمینی
ground position
ایستگاه زمینی
ground position
موقعیت زمینی
ground antenna
انتن زمینی
ground wave
موج زمینی
armies
نیرو زمینی
army
نیرو زمینی
ground track
مسیر زمینی
ground surveillance
تجسس زمینی
ground surveillance
مراقبت زمینی
ground speed
سرعت زمینی
ground return
برگشت زمینی
groundnut
بادام زمینی
ground return
بازتاب زمینی
apogee
اوج زمینی
earth antenna
انتن زمینی
antenna ground
انتن زمینی
ground forces
نیروی زمینی
monkey nut
بادام زمینی
peanut
پسته زمینی
peanut
بادام زمینی
perigee
حضیض زمینی
land tail
بنه زمینی
peanuts
بادام زمینی
peanuts
پسته زمینی
land mine
مین زمینی
land forces
نیروی زمینی
land force n
نیروی زمینی
land combat
نبرد زمینی
mail gram
پست زمینی
overland mail
پست زمینی
earthy
زمینی دنیوی
murphy
سیب زمینی
praties
سیب زمینی
tater
سیب زمینی
bonus pass
پاس زمینی
terrestrial
وضعیت زمینی
earth nut
بادام زمینی
standard lamps
[British]
آباژورهای زمینی
floor lamps
[American]
آباژورهای زمینی
standard lamp
[British]
آباژور زمینی
floor lamp
[American]
آباژور زمینی
floor lamp
اباژور زمینی
suberranean
زیر زمینی
tellurian matter
ماده زمینی
hypogeous
زیر زمینی
terraqueous
زمینی ودریایی
hypogeal
زیر زمینی
hypogean
زیر زمینی
army attache
وابسته زمینی
subterraneous
زیر زمینی
army general staff
ستادنیروی زمینی
infernal regions
دیارزیر زمینی
army forces
نیروهای زمینی
potato
انواع سیب زمینی
peanut butter
خمیر بادام زمینی
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
sweet potatoes
سیب زمینی شیرین
sweet potato
سیب زمینی شیرین
potatoes
انواع سیب زمینی
crisp
سیب زمینی برشته
telluric
دارای تلوریوم زمینی
landmark
علامت مشخصه زمینی
groundwater
ابهای زیر زمینی
landmarks
علامت مشخصه زمینی
tellurous
دارای تلوریوم زمینی
terrestrial
زمینی مربوط به زمین
crisps
سیب زمینی برشته
crispest
سیب زمینی برشته
crisper
سیب زمینی برشته
subways
ترن زیر زمینی
task group
گروه ماموریت زمینی
ground power unit
واحد قدرت زمینی
rootstock
ساقه زیر زمینی
mashed potatoes
پوره سیب زمینی
land tail
باقیمانده زمینی یکان
jerusalem a
سیب زمینی ترشی
secretary of the army
وزیر نیروی زمینی
kidney potato
سیب زمینی سرخ
rhizmatous
مانندساقه زیر زمینی
pignut
یکنوع بادام زمینی
subterranean roots
ریشههای زیر زمینی
surface mission
ماموریت دفاع زمینی
subways
راه زیر زمینی
subway
ترن زیر زمینی
subway
راه زیر زمینی
latitude band
نوار عرضی زمینی
table water
سفره اب زیر زمینی
land carriage
بار کشی زمینی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
ground visibility
میزان دید زمینی
army staff
ستاد نیروی زمینی
floor exercise
حرکات زمینی ژیمناستیک
extraterrestrial radiation
تابشهای ماوراء زمینی
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
potato salad
سالاد سیب زمینی
dower
سوراخ زیر زمینی
hotpots
آبگوشت سیب زمینی
hotpot
آبگوشت سیب زمینی
gnome
جنی زیر زمینی
gnomes
جنی زیر زمینی
department of the army
وزارت نیروی زمینی
cadastral survey
نقشه برداری زمینی
army aviator
خلبان نیروی زمینی
army base
پایگاه نیروی زمینی
army reserve
احتیاط نیروی زمینی
army post office
پستخانه نیروی زمینی
ground survey
نقشه برداری زمینی
ground loom
دار زمینی
[قالی]
army depot
امادگاه نیروی زمینی
army corps
سپاههای نیروی زمینی
surveys
نقشه برداری زمینی
surveyed
نقشه برداری زمینی
field survey
نقشه برداری زمینی
army base
پادگان نیروی زمینی
armies
ارتش نیروی زمینی
army
ارتش نیروی زمینی
survey
نقشه برداری زمینی
geocentric latitude
عرض جغرافیایی زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com