Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
incidence of taxation
انتقال مالیات
shift of a tax
انتقال مالیات
tax shifting
انتقال مالیات
Search result with all words
gift tax
مالیات بر نقل و انتقال بلاعوض
shift of tax burden
انتقال بار مالیات
tax incidence
اثر انتقال مالیات
Other Matches
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessments
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
taxation
مالیات بندی مالیات
levied
مالیات بندی مالیات
levied
اخذ مالیات مالیات
levying
اخذ مالیات مالیات
levies
مالیات بندی مالیات
levying
مالیات بندی مالیات
levy
مالیات بندی مالیات
levy
اخذ مالیات مالیات
levies
اخذ مالیات مالیات
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
Scot
مالیات
taxed
مالیات
tithing
مالیات ده یک
sess
مالیات
taxes
مالیات
tax
مالیات
cess
مالیات
impost
مالیات
gabelle
مالیات
gabel
مالیات
taxation
مالیات
assesses
مالیات بستن به
assesses
مالیات بستن بر
assessed
مالیات بستن به
assessed
مالیات بستن بر
assess
مالیات بستن به
assess
مالیات بستن بر
succession duties
مالیات برارث
levying
مالیات بندی
levy
وصول مالیات
levying
وصول مالیات
double taxation
مالیات مضاعف
levying
وضع مالیات
levy
مالیات بندی
gabelle
مالیات نمک
levies
مالیات بندی
imposes
مالیات بستن بر
tax load
بار مالیات
tax rate
نرخ مالیات
tax refund
بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly
مالیات بر انحصار
inheritance tax
مالیات بر ارث
taxes in kind
مالیات جنسی
the rear vassals
مالیات دهندگان
incidence of taxation
اثر مالیات
total tax load
کل بار مالیات
assessing
مالیات بستن بر
impost
مالیات بر واردات
death tax
مالیات بر ارث
deductible
مالیات پذیر
impose
مالیات بستن بر
highway user tax
مالیات حق عبور
gift tax
مالیات برهبه
assessing
مالیات بستن به
tax increase
افزایش مالیات
gabel
مالیات نمک
estate duty
مالیات بر ارث
tax year
مالیات سالانه
ratepayers
مالیات دهنده
ratepayer
مالیات دهنده
yield tax
مالیات بر عایدی
excise tax
مالیات بر مصرف
wealth tax
مالیات بر ثروت
scot free
معاف از مالیات
estate duty
مالیات ارث
estate tax
مالیات مستغلات
estate tax
مالیات بر املاک
scot-free
معاف از مالیات
direct tax
مالیات مستقیم
levied
وصول مالیات
free of tax
بدون مالیات
levied
مالیات بندی
levies
وضع مالیات
duty free
معاف ار مالیات
levies
وصول مالیات
export tax
مالیات بر صادرات
levied
وضع مالیات
direct taxation
مالیات مستقیم
excise taxes
مالیات بر فروش
excise
مالیات بستن بر
excise duties
مالیات غیرمستقیم
indirect taxation
مالیات غیرمستقیم
wage tax
مالیات بر مزد
exemption from taxation
معافیت از مالیات
tax incidence
عارضه مالیات
after tax
پس از وضع مالیات
surtax
مالیات اضافی
profits tax
مالیات بر سود
profit tax
مالیات بر سود
taxpayer
مالیات پرداز
taxpayer
مالیات دهنده
levying of taxes
وضع مالیات
liable to tax
مشمول مالیات
surtax
اضافه مالیات
progressive tax
مالیات تصاعدی
proportional taxation
مالیات تناسبی
proportional tax
مالیات نسبی
proportional tax
مالیات تناسبی
property tax
مالیات دارایی
property tax
مالیات مستقلات
levy tax
وضع مالیات
progressive taxation
مالیات تصاعدی
capitation taxes
مالیات سرانه
capital tax
مالیات بر سرمایه
taxpayers
مالیات بده
neutral tax
مالیات خنثی
nuisance tax
مالیات پردردسر
occupation tax
مالیات اصناف
occupation tax
مالیات شغل
assessor
ممیز مالیات
octroi
مالیات دم دروازه
per head tax
مالیات سرانه
neutral tax
مالیات بی طرف
taxpayer
مالیات بده
taxpayers
مالیات پرداز
capital levy
مالیات بر سرمایه
capital levy
مالیات برسرمایه
burdensome tax
مالیات مزاحم
taxpayers
مالیات دهنده
mise
مالیات خرج
basis of tax
ماخذ مالیات
quint
مالیات پنج یک
levier
مالیات وصول کن
tax effect
اثر مالیات
tax deduction
کاهش مالیات
tax cuts
کاهش مالیات
tax base
ماخذ مالیات
kiln tax
مالیات فخاری
Scot
مالیات بستن بر
single tax
مالیات واحد
single tax
مالیات انفرادی
tax equation
معادله مالیات
tax exempt
معاف از مالیات
tax in kind
مالیات جنسی
tax function
تابع مالیات
tax free
معاف از مالیات
death duty
مالیات بر ارث
death duties
مالیات بر ارث
tax free
بخشوده از مالیات
tax farmer
مستاجر مالیات
poll tax
مالیات سرانه
rental tax
مالیات مستغلات
leviable
وضع مالیات
regressive taxation
مالیات نزولی
regressive taxation
مالیات کاهنده
compulsory levies
مالیات اجباری
regressive tax
مالیات نزولی
commercial tax
مالیات بازرگانی
real estate tax
مالیات بر مستغلات
sale tax
مالیات بر فروش
sales tax
مالیات فروش
land tax
مالیات زمین
land tax
مالیات ارضی
land tax
مالیات بر زمین
leviable
مالیات بستنی
scatt
مالیات عوارض
sales tax
مالیات بر فروش
imposition
باج مالیات
income taxes
مالیات بر درامد
income tax
مالیات برعایدات
income tax
مالیات بر درامد
tax evasion
فرار از مالیات
tax-free
بخشوده از مالیات
taxable
مالیات بردار
taxable
مشمول مالیات
taxation
وضع مالیات
income taxes
مالیات برعایدات
levy
وضع مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
stress
مالیات زیادبستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com