Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 69 (5 milliseconds)
English	Persian
scarce	اندک
scarcer	اندک
scarcest	اندک
paucity	اندک
few	اندک
fewer	اندک
fewest	اندک
niggling	اندک
little	اندک
modicum	اندک
scrimp	اندک
slight	اندک
slighted	اندک
slighter	اندک
slightest	اندک
slighting	اندک
slights	اندک
scant	اندک
drib	اندک
low test	اندک
paul	اندک
scantling	اندک
scruple	اندک
thrum	اندک
Other Matches
nibbled	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibble	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibbling	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibbles	گاز زدن اندک اندک خوردن
low	کم اندک
flea bite	اندک ناراحتی
darksome	اندک ی تیره
d. likeness	شباهت اندک
cast of melancholy	اندک مالیخولیا
in a short time	در اندک زمانی
priggism	اندک بینی
sprinkling	میزان اندک
sprinkling	شمار اندک
pinches	اندک جانشین
pinch	اندک جانشین
skims	تماس اندک
skimmed	تماس اندک
skim	تماس اندک
glimmers	درک اندک
glimmered	درک اندک
glimmer	درک اندک
ounces	چیز اندک
ounce	چیز اندک
skimpy	اندک نحیف
scantier	اندک قلیل
whit	ابدا اندک
scantiest	اندک قلیل
leans	نحیف اندک
leaned	نحیف اندک
scanty	اندک قلیل
lean	نحیف اندک
frugal	با صرفه اندک
by the skin of one's teeth <idiom>	باسود بسیار اندک
cambers	قوزیا خمیدگی اندک
fud	شخص اندک بین
camber	قوزیا خمیدگی اندک
adumbrative	اندک نمایش دهنده
margin	اندک حاشیه دار کردن
margins	اندک حاشیه دار کردن
half cap	سلام با اندک تکانی درکلاه
(not) move a muscle <idiom>	حرکت ندادن حتی به مقدار اندک
pin prick	چیزی که مایه اندک انگیختگی گرد د
stenotopic	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
low frequency	امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
etna	فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com