Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
euphuism	انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
Other Matches
stiffer	مغلق
stiff	مغلق
stiffest	مغلق
ladida	مغلق گو
smoke	استعمال دود استعمال دخانیات
smokes	استعمال دود استعمال دخانیات
pindaric	مغلق نویسی
ineloquent	بی فصاحت
eloquence	فصاحت
bistros	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
pindaric	پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
eloquently	با فصاحت و بلاغت
euphuist	فصاحت فروش
orations	فصاحت وبلاغت
ineloquence	عدم فصاحت
oration	فصاحت وبلاغت
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages	استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage	استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
eloquence	سخنوری علم فصاحت
rhetoric	فصاحت و بلاغت لفافی
rhetorical	وابسته به فصاحت وبلاغت
rhetorically	مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
disuse	عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
vocabular	لفظی
literal	لفظی
textuary	لفظی
metaphrastic	لفظی
wordiness	پر لفظی
verbal	لفظی
themes	انشاء
compositions	انشاء
creation	انشاء
essay	انشاء
essays	انشاء
creations	انشاء
redaction	انشاء
theme	انشاء
composition	انشاء
wordplay	معمای لفظی
lay (light) into <idiom>	دعوای لفظی
literal	حرفی لفظی
literality	لفظی بودن
paronomasia	جناس لفظی
logomachy	مجادله لفظی
textual	لفظی متنی
contradiction in terms	تناقص لفظی
literal operand	عملوند لفظی
metaphraze	ترجمه لفظی
verbalism	انتقاد لفظی
paragraph	انشاء کردن
paragraphs	انشاء کردن
redact	انشاء کردن
indite	انشاء کردن
performance	انشاء معامله
introduce law	انشاء قانون
performances	انشاء معامله
Slip of the tongue (pen).	اشتباه لفظی (نگارشی )
acyrology	انشاء و گفتار غلط
cacology	تلفظ یا انشاء غلط
recompose	دوباره انشاء کردن
archaism	انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
incondite	دارای انشاء سخیف
phraseology	کلمه بندی انشاء
amen	خداکند انشاء الله
may	انشاء الله ایکاش
literalist	طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
simile [rhetorical figure of speech]	تشبیه [استعاره ] [گفتار لفظی]
Nothing ungoward ( unfortunate)I hope .	انشاء الله خیر است
Congratulations ( to you ) .	انشاء الله مبارک است
creation of contractual tie	انشاء ایجاد رابطه قراردادی
biblicism	پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
estate in reversion	هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
In the heat of the moment <idiom>	[در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
literality	صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
They have had words ,I hear .	شنیده ام حرفشان شده ( بحث ؟ جدل لفظی )
textualism	اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
toneme	لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
One of these fin days .	انشاء الله یکی از این روزها ( قول آینده )
nationalized industries	صنایع دولتی
handcraft	صنایع یدی
fine art	صنایع مستظرفه
key industries	صنایع کلیدی
key industries	صنایع اصلی
figures of speech	صنایع بدیعی
heavy industry	صنایع سنگین
food industries	صنایع غذایی
knowledge industries	صنایع اطلاعاتی
steel industries	صنایع فولادی
imagery	صنایع بدیعی
metal industries	صنایع فلزی
figure of speech	صنایع ادبی
heavy industries	صنایع سنگین
handicrafts	صنایع دستی
indigenous industries	صنایع بومی
utility	صنایع همگانی
consumer industries	صنایع مصرفی
primary industries	صنایع اولیه
indigenous industries	صنایع محلی
chemical industries	صنایع شیمیایی
nationalized industries	صنایع ملی
woodcraft	صنایع چوبی
government owned industries	صنایع دولتی
related industries	صنایع مرتبط
dilettantes	دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettanti	دوستدارتفننی صنایع زیبا
plastic arts	صنایع پلاستیکی یا قالبی
increasing cost industry	صنایع با هزینههای افزایشی
dilettante	دوستدارتفننی صنایع زیبا
aesthete	طرفدار صنایع زیبا
aesthetes	طرفدار صنایع زیبا
industrially	از نظر حرف و صنایع
antitrust	یااتحادیههای بزرگ صنایع
heavy goods	محصول صنایع سنگین
government owned industries	صنایع متعلق بدولت
cartels	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
chamber of commerce	اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
purple patch	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple passage	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
minerva	صنایع یدی خدای پزشکی
protectionists	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
cartel	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
protectionist	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
industries and mines	اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
bounties	تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
eia	Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
to protect home industry	صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
florulent	خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
guild socialism	اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
industrial	دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
protect home judustry	حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
employment	استعمال
expenditure	استعمال
applications	استعمال
application	استعمال
uses	استعمال
use	استعمال
applies	استعمال کردن
abusing	بد استعمال کردن
abuses	سوء استعمال
apply	استعمال کردن
abuses	بد استعمال کردن
abused	سوء استعمال
abused	بد استعمال کردن
abuse	بد استعمال کردن
exercises	استعمال کردن
desuetude	عدم استعمال
bilingualism	استعمال دوزبان
abusing	سوء استعمال
exercised	استعمال کردن
use	استعمال مصرف
bilinguality	استعمال دوزبان
uses	استعمال مصرف
usages	نحوه استعمال
usages	عرف استعمال
usage	نحوه استعمال
applications	موارد استعمال
usage	عرف استعمال
graphics	فن استعمال نمودار
using	استعمال مصرف
smoking	استعمال دخانیات
exercise	استعمال کردن
cranage	استعمال جرثقیل
applying	استعمال کردن
value in use	ارزش استعمال
employ	استعمال کردن
employed	استعمال کردن
employing	استعمال کردن
employs	استعمال کردن
nicotian	دود استعمال کن
application	موارد استعمال
misapplication	سوء استعمال
misapplication	استعمال بیجا
misusage	سوء استعمال
law of use	قانون استعمال
overuse	استعمال مفرط
disuse	عدم استعمال
user cost	هزینه استعمال
use value	ارزش استعمال
unworn	استعمال نشده
tutoyer	استعمال کردن
abusive	سوء استعمال
telescopy	فن استعمال دوربین
overkill	استعمال بیش از حد
riflery	استعمال تفنگ
ill use	بد استعمال کردن
maltreatment	سوء استعمال
abuse	سوء استعمال
ill usage	سوء استعمال
outward application	استعمال برونی یا خارجی
The habit of smoking.	عادت به استعمال دخانیات
malapropism	سوء استعمال کلمات
catachresis	استعمال غلط کلمه
vernacularism	استعمال زبان محلی
mitering	استعمال تاج اسقفی
mitring	استعمال تاج اسقفی
no smoking allowed	استعمال دخانیان ممنوع
nicotian	استعمال کننده دخانیات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com