Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
English
Persian
Aborigine
اهلی قدیم
Other Matches
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
tamer
اهلی
native
اهلی
tamest
اهلی
tamed
اهلی
domesticated
اهلی
tame
اهلی
tames
اهلی
taming
اهلی
domestic
اهلی
natives
اهلی
domesticate
اهلی کردن
domesticates
اهلی کردن
fox terrier
نوعی سگ اهلی
domesticity
حالت اهلی
domestic animals
حیوانات اهلی
live stock
چارپایان اهلی
domestication
اهلی سازی
domesticated
اهلی شده
naturalized
اهلی شده
semidomesticated
نیمه اهلی
livestock
چارپایان اهلی
tamely
بطور اهلی
domesticating
اهلی کردن
animal husband
پرورش جانوران اهلی
domestically
بطور خانوادگی و اهلی
farms
پرورشگاه حیوانات اهلی
farmed
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
پرورشگاه حیوانات اهلی
petted
حیوان اهلی منزل
pets
حیوان اهلی منزل
pet
حیوان اهلی منزل
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
manx cat
گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
water buffalo
گاو میش اهلی شده اسیایی
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
thremmatology
علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
anciently
در قدیم
the old world
بر قدیم
primitive
قدیم
of old
قدیم
yore
در قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
f. times
ایام قدیم
the old testament
عهد قدیم
ancientry
عهد قدیم
old world
دنیای قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
dateless
بسیار قدیم
the old ways
رسوم قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
immensurable
خیلی قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
old english
زبان انگلیسی قدیم
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
kempo
تکنیک قدیم کاراته
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
conventionality
پیروی از سنت قدیم
carthage
شهر کارتاژ قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
unite
سکه قدیم انگلیسی
uniting
سکه قدیم انگلیسی
unites
سکه قدیم انگلیسی
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
conservatives
پیرو سنت قدیم
conservative
پیرو سنت قدیم
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
early
مربوط به قدیم عتیق
babylon
شهر بابل قدیم
samson
قاضی قدیم اسرائیل
satrap
استاندار قدیم ایران
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
pony express
پست سریع السیر قدیم
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
plebs
توده مردم روم قدیم
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
rabbitry
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
Mamluk Carpets
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Jaff design
طرح جاف
[جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com