Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
ethiop
اهل حبشه سیاه پوست
Other Matches
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
nigger
سیاه پوست
niggers
سیاه پوست
melanic
سیاه پوست
ethiopian
سیاه پوست
blach hulled
سیاه پوست
negress
زن سیاه پوست
melanotic
سیاه پوست
Negroes
سیاه پوست
Negro
سیاه پوست
ethiope
سیاه پوست
negrophile
طرفدار سیاه پوست
pickaninny
بچه سیاه پوست
voodoo
جادوگر سیاه پوست
picaninny
بچه سیاه پوست
voudou
جادوگر سیاه پوست
Jim Crow
سیاه پوست امریکایی
melanoma
تومر سیاه رنگ قشرعمیق پوست
white hope
بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
abyssinia
حبشه
Ethiopia
کشور حبشه یااتیوپی
ethiopic
زبان باستانی حبشه
ethiope
حبشی اهل حبشه
ethiopian
حبشی اهل حبشه
nubian
اهل کشور نوبی یا حبشه
abyssinian
مربوط به کشور Abyssinia اهل حبشه
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peel
پوست انداختن پوست
peels
پوست انداختن پوست
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
glaucoma
اب سیاه
blacks
سیاه
marsh
سیاه اب
swamping
سیاه اب
swamped
سیاه اب
pitchy
سیاه
marshes
سیاه اب
blacked
سیاه
dogwood
سیاه ال
swamps
سیاه اب
blackest
سیاه
pitch dark
سیاه
bog
سیاه اب
mossy
سیاه اب
bogs
سیاه اب
blacker
سیاه
ebon
سیاه
sooty
سیاه
quagmires
سیاه اب
quagmire
سیاه اب
sad coloured
سیاه
swamp
سیاه اب
Negroes
سیاه
Negro
سیاه
jetty
سیاه
jetties
سیاه
jet-black
سیاه سیاه
grimy
سیاه
night black
سیاه
black
سیاه
sabled
سیاه پوش
scoter
مرغابی سیاه
marshes
سیاه اب باطلاق
jet-black
سیاه شبقی
lynx
سیاه گوش
zonked
سیاه مست
pissed
سیاه مست
stoned
سیاه مست
black wool
پشم سیاه
substantia nigra
جسم سیاه
shame on you!
<idiom>
رویتان سیاه
marsh
سیاه اب باطلاق
sozzled
سیاه مست
blackening
سیاه کردن
swarthy
سیاه چره
doit
پول سیاه
denigrating
سیاه کردن
to black out
سیاه کردن
eriochrome black
سیاه اریوکروم
crapping
گندم سیاه
crapped
گندم سیاه
crap
گندم سیاه
gins
عرق جو سیاه
blacken
سیاه کردن
blackened
سیاه کردن
blackens
سیاه کردن
denigrate
سیاه کردن
etches
سیاه قلم
etched
سیاه قلم
etch
سیاه قلم
denigrated
سیاه کردن
gin
عرق جو سیاه
black coffee
قهوه سیاه
sandstone
سنگ سیاه
I was put to shame. I was shame-stricken.
رو سیاه شدم
denigration
سیاه ساختن
fuel oil
نفت سیاه
dunggeon
سیاه چال
sadly dressed
سیاه پوش
schorl
کهربای سیاه
smudging
سیاه شدن
smudges
سیاه شدن
dungeon
سیاه چال
dungeons
سیاه چال
sealing coat
روکاری سیاه
smudged
سیاه شدن
ethiops
مهجون سیاه
smudge
سیاه شدن
denigrates
سیاه کردن
lynxes
سیاه گوش
aniline black
سیاه انیلینی
black book
کتاب سیاه
black brittleness
شکستگی سیاه
black brittleness
ترک سیاه
black cap
کلاه سیاه
black diamond
الماس سیاه
black eyed
سیاه چشم
black finish
پوشش سیاه
black gang
غلام سیاه
black lead
سرب سیاه
black body
جسم سیاه
black bile
صفرای سیاه
Congo
یکجورچای سیاه
to wear willow
سیاه پوشیدن
colly
سیاه کردن
chiaroscurist
سیاه قلمکار
begrime
سیاه کردن
biotite
میکای سیاه
bitumen macadam
ماکادام سیاه
black anneal
سیاه گداختن
saracen corn
گندم سیاه
black ash
خاکستر سیاه
black letter
حرف سیاه
black level
تراز سیاه
charbon
سیاه زخم
blackamoor
سیاه زنگی
blackbody
جسم سیاه
hohlraum
جسم سیاه
blackcap
کاکل سیاه
blackcock
باقرقره سیاه نر
the black race
نژاد سیاه
boldface
حروف سیاه
bone black
عاج سیاه
buck wheat
گندم سیاه
black wash
رنگ سیاه
black shortness
ترک سیاه
black short
شکستگی سیاه
black light
نور سیاه
black liqour
شربت سیاه
black list
لیست سیاه
black list
فهرست سیاه
black load
سرب سیاه
black powder
باروت سیاه
black propaganda
تبلیغات سیاه
black sheet
ورق سیاه
french wheat
گندم سیاه
rook
کلاغ سیاه
black markets
بازار سیاه
blackhead
جوش سر سیاه
blackheads
جوش سر سیاه
basalt
سیاه سنگ
dark coloured
سیاه رنگ
blacking
واکس سیاه
blacking
رنگ سیاه
black market
بازار سیاه
rooks
کلاغ سیاه
black eyes
چشم سیاه
black eye
چشم سیاه
black and white
سیاه و سفید
sycamine
توت سیاه
darky
سیاه زنگی
heathbird
باقرقره سیاه
graphite
سرب سیاه
buckwheat
گندم سیاه
black box
جعبه سیاه
pitch-black
خیلی سیاه
tamarack
سیاه کاج
d.'s cow
سوسک سیاه
liver
جگر سیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com