English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English Persian
basic bessemer pig iron اهن خام مقدماتی توماس
Other Matches
thomas توماس
ground basic slag ارد توماس
ground basic slag سرباره توماس
basic converter steel فولاد توماس
basic pig iron اهن توماس
thomas steel فولاد توماس
thomas converter مبدل توماس
basic converter pig iron اهن خام توماس
toms مخفف اسم توماس
tom مخفف اسم توماس
tommy اسم خاص مذکر توماس
malthusian پیرو عقیده توماس مالتوس
prolegomenon مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
prodromal مقدماتی
introductory مقدماتی
preliminaries مقدماتی
preliminary مقدماتی
preparative مقدماتی
prelusive مقدماتی
preludial مقدماتی
elementarily مقدماتی
introductive مقدماتی
precursive مقدماتی
prolegomenary مقدماتی
proforma مقدماتی
prolusory مقدماتی
first مقدماتی
rudimental مقدماتی
preparatory مقدماتی
tentative مقدماتی
elementary مقدماتی
prolegomenous مقدماتی
elemental مقدماتی
precompression تراکم مقدماتی
preheater گرمکن مقدماتی
first cut برش مقدماتی
preliminary budget بودجه مقدماتی
subassembly مونتاژ مقدماتی
preceding pass کالیبر مقدماتی
pilot study بررسی مقدماتی
forehearth کوره مقدماتی
introduction to physics فیزیک مقدماتی
Travaux preparatoires کارهای مقدماتی
junior high school دبیرستان مقدماتی
fore exercise تمرین مقدماتی
pilot injection تزریق مقدماتی
preliminary design طرح مقدماتی
propaedeutic تعلیمات مقدماتی
proem رساله مقدماتی
preparatory response پاسخ مقدماتی
preselection انتخاب مقدماتی
prolusion مقاله مقدماتی
preselector سلکتور مقدماتی
pretest امتحان مقدماتی
prime color رنگ مقدماتی
preparative کار مقدماتی
propaedeutic تحصیلات مقدماتی
responsions ازمون مقدماتی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
preliminary investigation بررسی مقدماتی
preliminary negotiations مذاکرات مقدماتی
preliminary test ازمایش مقدماتی
preliminary treatment عملیات مقدماتی
preliminary works کارهای مقدماتی
rudiment علوم مقدماتی
prep مدرسه مقدماتی
proforma invoice سیاهه مقدماتی
basics مقدماتی اساسی
preludes قسمت مقدماتی
interlude نگهداری مقدماتی
interludes نگهداری مقدماتی
preliminaries مقدمات مقدماتی
preparation اقدام مقدماتی
heats مسابقه مقدماتی
basic hole سوراخ مقدماتی
basic course دوره مقدماتی
preliminaries امتحان مقدماتی
preliminaries دور مقدماتی
preliminary مقدمات مقدماتی
heat مسابقه مقدماتی
first aid کمکهای مقدماتی
preparations اقدام مقدماتی
preliminary دور مقدماتی
primary مقدماتی نخستین
primary مقدماتی اصلی
basic research تحقیقات مقدماتی
basic training اموزش مقدماتی
preliminary امتحان مقدماتی
perlim دوره مقدماتی
elimination heat دوره مقدماتی
elementary item قلم مقدماتی
elementary gate دریچه مقدماتی
basic مقدماتی اساسی
basic اساسی مقدماتی
economizer کرمکن مقدماتی
primary ابتدایی مقدماتی
prelude قسمت مقدماتی
elementary مقدماتی پایهای
bottom blown converter مبدل دم مقدماتی
basics اساسی مقدماتی
preparatory students شاگردان تهیه یا مقدماتی
supercharge متراکم کردن مقدماتی
fundamental اصولی مقدماتی اساسی
prolusion اثر هنری مقدماتی
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
pre heat حرارت دادن مقدماتی
magnetic biasing مغناطیس گردانی مقدماتی
black pickling اسید شویی مقدماتی
preselect انتخاب کردن مقدماتی
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
incipincy وضع مقدماتی ابتدایی
incipience وضع مقدماتی ابتدایی
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
elementary algebra جبر مقدماتی [ریاضی]
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
eliminator برنه در دور مقدماتی
pre load بار کردن مقدماتی
utopiannism اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
strategic reconnaissance بررسی مقدماتی وضع دشمن
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
literacy فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
protocol مقاوله نامه موافقت مقدماتی
pretest امتحان مقدماتی بعمل اوردن
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
protocols مقاوله نامه موافقت مقدماتی
house of delegates مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
preparatory تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
microcontroller RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigate استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocol خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
first pickling اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com