Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (31 milliseconds)
English
Persian
salvage
اوراق کردن وسایل
salvaged
اوراق کردن وسایل
salvages
اوراق کردن وسایل
salvaging
اوراق کردن وسایل
Search result with all words
cannibalised
محل اوراق کردن وسایل
cannibalises
محل اوراق کردن وسایل
cannibalising
محل اوراق کردن وسایل
cannibalize
محل اوراق کردن وسایل
cannibalized
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizes
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing
محل اوراق کردن وسایل
Other Matches
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
overhaul
اوراق کردن
cannibalization
اوراق کردن
overhauled
اوراق کردن
overhauls
اوراق کردن
disassemble
اوراق کردن
overhauling
اوراق کردن
perpetual bonds
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
scraps
نزاع اوراق کردن
scrapping
خرده اوراق کردن
scrapping
نزاع اوراق کردن
scraps
خرده اوراق کردن
scrapped
نزاع اوراق کردن
overhauling
اوراق کردن کامل
overhauls
اوراق کردن کامل
overhauled
اوراق کردن کامل
scrap
خرده اوراق کردن
overhaul
اوراق کردن کامل
scrapped
خرده اوراق کردن
scrap
نزاع اوراق کردن
To take something to pieces.
دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
neutralising
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
roll up
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fan
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflage
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhance
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
mounting
سوار کردن وسایل
cryptodevice
وسایل رمز کردن
directing
اداره کردن روانه کردن وسایل
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
stacks
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
hoisted
بلند کردن وسایل سنگین
juryrig
سوار کردن موقت وسایل
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
hoists
بلند کردن وسایل سنگین
camouflaged
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
پنهان کردن وسایل جنگی
hoist
بلند کردن وسایل سنگین
dismounting
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts
پیاده کردن قطعات و وسایل
camouflages
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
پنهان کردن وسایل جنگی
dismount
پیاده کردن قطعات و وسایل
stacked
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks
جمع اوری و منظم کردن وسایل
cocooning
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
stacked
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack
جمع اوری و منظم کردن وسایل
mekeready
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
sync
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
furnish
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
disposal
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
stage
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
furnishes
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
cryptocustodian
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
stages
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
sickest
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sick
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
rig in
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
tetragraph
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
in quires
اوراق
paper
اوراق
papered
اوراق
papering
اوراق
papers
اوراق
target materials
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
maintenance
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
commercial bills
اوراق تجارتی
document bills
اوراق تجارتی
government stock
اوراق بهاداردولتی
papers
اوراق بهادار
scrapper
اوراق کننده
scraps
اوراق دورانداختن
obligation
اوراق قرضه
substituted service
اوراق دعوی
obligations
اوراق قرضه
scrap
اوراق دورانداختن
negotiable papers
اوراق بهادار
secret papers
اوراق سری
scrapped
اوراق دورانداختن
debenture
اوراق قرضه
negotiable instruments
اوراق بهادار
savings bond
اوراق قرضه
scrapping
اوراق دورانداختن
bonds
اوراق بهادار
bond
اوراق قرضه
commerical papers
اوراق تجارتی
draft
اوراق بهادار
securities
اوراق بهادار
treasury bonds
اوراق بهادارخزانه
paper
اوراق بهادار
papered
اوراق بهادار
printed matter
اوراق چاپی
drafted
اوراق بهادار
drafts
اوراق بهادار
papering
اوراق بهادار
commercial papers
اوراق تجارتی
registered securities
اوراق بهادار با نام
bourse
[in a non-English-speaking country]
بورس اوراق بهادار
scrap
ماشین الات اوراق
bond issue
صدور اوراق قرضه
securities market
بازار اوراق بهادار
securities department
اداره اوراق بهادار
stock exchanges
بورس اوراق بهادار
stock exchange
بورس اوراق بهادار
negotiable papers
اوراق قابل انتقال
stock exchange
بورس اوراق بهادار
assumed portfolio
اوراق بهادار مفروض
preference bonds
اوراق قرضه ممتاز
government bonds
اوراق قرضه دولتی
government securities
اوراق بهادار دولتی
bearer securities
اوراق بهادار بی نام
junk bond
اوراق قرضهی قمارآمیز
bill of oredit
اوراق قرضه دولتی
documents
پرونده ها
[اسناد]
[اوراق]
portfolios
موجودی اوراق بهادار
brokering
دلال اوراق بهادار
brokers
دلال اوراق بهادار
scrapping
ماشین الات اوراق
junk
جنس اوراق وشکسته
scraps
ماشین الات اوراق
junk bonds
اوراق قرضهی قمارآمیز
registered bond
اوراق قرضه با نام
scrapbook
دفتر اجناس اوراق
scrapped
ماشین الات اوراق
broker
دلال اوراق بهادار
brokered
دلال اوراق بهادار
security market
بازار اوراق بهادار
portfolio
موجودی اوراق بهادار
scrapbooks
دفتر اجناس اوراق
self-
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
transferable commercial instrument
اوراق تجارتی قابل انتقال
redemption
مبادله اوراق بهادار با پول
scrappiness
اوراق شدگی ستیزه جویی
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
transferable securities
اوراق بهادار قابل انتقال
issue
[of something]
[ID card or check]
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
ceded portfolio
اوراق بهادار واگذار شده
archive
ضبط اسناد و اوراق بایگانی
yield of bonds
نرخ بازده اوراق قرضه
leafleted
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
marketable securities
اوراق بهادار قابل معامله
appraisement bond
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
loose-leaf
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com