English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
tetrastyle ایوان با چهار ستون در نما
Search result with all words
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
Other Matches
hypaethros ایوان ستون دار
hypaethrus ایوان ستون دار
colonnades ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnade ردیف ستون ایوان ستوندار
cyclostyle [ایوان ستون دار مدور]
estipite ستون چهار گوش
pilaster ستون چهار گوش یا مستطیل پایه مبل وصندلی
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil چهار ترک چهار گوشه
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post از این ستون بان ستون
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
veranda ایوان
avant-sorps ایوان
access balcony ایوان
balconette ایوان
exhedra ایوان
exedra ایوان
verandahs ایوان
balconet ایوان
verandas ایوان
patios ایوان
porticoes ایوان
balconies ایوان
porches ایوان
porticos ایوان
portico ایوان
iwan ایوان
porch ایوان
balcony ایوان
patio ایوان
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
porticoed ایوان دار
verandahs ایوان برونی
balconette نرده ایوان
verandas ایوان بالکن
balconet نرده ایوان
verandahs ایوان بالکن
peristyle ایوان ستوندار
veranda ایوان برونی
portal مدخل ایوان
lanai ایوان رواق
loggia ایوان سرپوشیده
verandas ایوان برونی
loggia ایوان درونی
decastyle ایوان ده ستونی
hexastyle ایوان شش ستونی
portals مدخل ایوان
pronaos ایوان بالامعبد
verandah ایوان بالکن
porch دالان ایوان
sun deck ایوان افتابگیر
distyle ایوان دوستونی
porches دالان ایوان
veranda ایوان بالکن
The child fell off the balcony. بچه از ایوان پرت شد
narthex ایوان غربی کلیسا
stoa ایوان یا گردشگاه سرپوشیده
octastyle ایوان هشت ستونی
xystus ایوان سرپوشیده برای ورزش
verandahs ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
veranda ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandah ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandas ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
apteral ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
the porch رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
cloisters اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
cloister اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
pile ستون ستون لنگرگاه
piled ستون ستون لنگرگاه
ledger board تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
four چهار
quadrilaterals چهار بر
quadrilateral چهار بر
quartile چهار یک
tetrad چهار
quadrupling چهار لا
quadruples چهار لا
quadrupled چهار لا
quadruple چهار لا
quatre چهار
quadruped چهار پا
quarter چهار یک
quadrupeds چهار پا
tetragon چهار بر
quadrate چهار یک
quadrilaterals چهار ضلعی
square چهار گوش
squared چهار گوش
squares چهار گوش
squaring چهار گوش
the four seasons چهار فصل
the cardinal humours چهار ابگونه
four pole چهار قطبی
double breasted کت چهار دکمه
quads چهار گوش
square dome چهار طاقی
tertramerous چهار جزئی
long legged چهار پایه
tetrameter چهار وزنی
cross legged چهار زانو
tetragon چهار گوشه
twice is دو دو تا چهار تا میشود
tetragon چهار ضلعی
Wednesday چهار شنبه
quadrilateral چهار جانبه
Wednesdays چهار شنبه
quadrilateral چهار ضلعی
tetradactylous چهار پنجهای
tetrad چهار عنصری
tetraphyllous چهار برگه
footstools چهار پایه
tetrastichous چهار جزیی
tetrastich چهار بیتی
tetrasporous چهار هاگی
tetrasporic چهار هاگی
creep چهار دست و پا
tetrapod پروانه چهار پا
quadrupled چهار تایی
quadrupled چهار گانه
four cycle چهار چرخه
four dimensional چهار بعدی
quadruple چهار تایی
quadruples چهار گانه
quadruples چهار تایی
footstool چهار پایه
quadrupling چهار تایی
quadrupling چهار گانه
intersections چهار راه
intersection چهار راه
tetravalent چهار فرفیتی
tetratomic چهار اتمی
gallop چهار نعل
galloped چهار نعل
gallops چهار نعل
four o'clock ساعت چهار
quadruple چهار گانه
quadrivalent چهار بنیانی
tetrasyllabic چهار هجائی
tetravalent چهار بنیانی
quatrefoil گل چهار گلبرگی
quadrisyllabic چهار هجائی
quadrifid چهار شکافی
quadruplet چهار گانه
quadruplets چهار گانه
quadric چهار تایی
quadrate چهار گوش
quadrivalent چهار ارزشی
quad چهار قلو
quads چهار قلو
all fours چهار دست و پا
tetrahedral چهار ضلعی
tetrahedral چهار وجهی
backfour چهار مدافع
quad چهار گوش
four عدد چهار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com