Dictiornary-Farsi | بااین حقوق کم باید بسازم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
I must make do with this low salary. I must somehow manage on this low salary.	بااین حقوق کم باید بسازم


Other Matches

How can I make such pilot	چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
nonetheless	بااین وجود
neevertheless	بااین وصف معهذا
common low	سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
warm boot	فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
public international law	حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum	قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay	ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty	حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues	حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder	سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty	حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice	پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
double coincidence of wants	زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
authorized stoppage	برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
ought	باید
there is a rule that...	که باید.....
shall	باید
the f. of a table	باید
maun	باید
outh	باید
should	باید
to have to	باید
must	باید
in due f.	باید
pay check	چک حقوق
law	حقوق
salary	حقوق
laws	حقوق
pay	حقوق
jurisprudence	حقوق
duties	حقوق
rights	حقوق
civil	حقوق
stipends	حقوق
salaries	حقوق
stipend	حقوق
laws	حق حقوق
pays	حقوق
jus	حقوق
law	حق حقوق
paying	حقوق
it is necessary to go	باید رفت
you must know	باید بدانید
i must go	باید بروم
It must be granted that …	باید تصدیق کر د که …
how shall we proceed	چه باید کرد
it is to be noted that	باید دانست که
as it deserves	چنانکه باید
i ought to go	باید بروم
it is necessary for him to go	باید برود
ought	باید وشاید
We have to go as well.	ما هم باید برویم .
one must go	باید رفت
i ougth to go	باید رفت
i ougth to go	باید بروم
common law	حقوق غیرمدون
property rights	حقوق مالکیت
jurisprudence	فلسفه حقوق
common law	حقوق عرفی
stipendiary	حقوق بگیر
civi law	حقوق مدنی
stipendiaries	حقوق بگیر
pension	حقوق بازشنستگی
pensions	حقوق بازشنستگی
quayage	حقوق بندری
public law	حقوق عمومی
common-law	حقوق عرفی
salary increase	افزایش حقوق
salary increase	اضافه حقوق
law	حقوق عدالت
sources law	منابع حقوق
substantive law	حقوق ذاتی
rights of throne	حقوق سلطنت
penal codes	حقوق جزا
law	علم حقوق
vindication of rights	استیفای حقوق
wage bill	لیست حقوق
wage earners	حقوق بگیران
laws	علم حقوق
human rights	حقوق بشر
woman's rights	حقوق نسوان
retiring pension	حقوق بازنشستگی
jurisprudence	حقوق الهی
common-law	حقوق غیرمدون
salaried	دارای حقوق
salaried	حقوق بگیر
enfranchisement	اعطای حقوق
take-home pay	حقوق خالص
written laws	حقوق مدون
underpay	کم حقوق دادن
regular salary	حقوق دائمی
regular salary	حقوق ثابت
retired pay	حقوق بازنشستگی
laws	حقوق عدالت
islamic law	حقوق اسلامی
law faculty	دانشکده حقوق
detention of pay	ضبط حقوق
law merchant	حقوق تجارت
law of obligations	حقوق تعهدات
law of the staple	حقوق تجارت
customs tariff	حقوق گمرکی
customs dutios	حقوق گمرکی
customs duties	حقوق گمرکی
custom duties	حقوق گمرکی
law of treaties	حقوق معاهدات
lawfaculty	دانشکده حقوق
criminal low	حقوق جنایی
criminal low	حقوق جزا
labour law	حقوق کار
l.l.d	دکتر در حقوق
droppage	کسر حقوق
indisputable rights	حقوق ثابته
indefeasible rights	حقوق پا برجا
import duty	حقوق واردات
harbour dues	حقوق بندر
half pay	حقوق ناتمام
gentlemen of the robe	حقوق دانها
gentleman of the long robe	حقوق دان
full pay	حقوق تمام
jurisconsult	حقوق دان
foreign law	حقوق خارجی
jurisprudent	حقوق دان
family law	حقوق خانواده
faculty of law	دانشکده حقوق
jus cipile	حقوق مدنی
jus cipile	حقوق مدنی رم
jus gentium	حقوق ملتها
keelage	حقوق بندری
criminal law	حقوق جزا
school of law	دانشکده حقوق
leave with pay	مرخصی با حقوق
basic pay	حقوق اصلی
basic pay	اصل حقوق
annuitant	حقوق بگیر
old age pension	حقوق بازنشستگی
administrative law	حقوق اداری
pay order	سندپرداخت حقوق
personal right	حقوق فردی
personal right	حقوق شخصی
philosophy of law	فلسفه حقوق
theory of law	فلسفه حقوق
political rights	حقوق سیاسی
due	سر رسد حقوق
statutory	حقوق مدون
civil law	حقوق مدنی
civil rights	حقوق اجتماعی
civil rights	حقوق مدنی
preventive justice	حقوق تامینی
natural law	حقوق طبیعی
municipal law	حقوق داخلی
breach right	تجاوز به حقوق
marital rights	حقوق شوهری
maritime law	حقوق دریایی
constitutional law	حقوق اساسی
matrimonial rights	حقوق زناشویی
conjugal rights	حقوق زناشویی
conjugal rights	حقوق زوجیت
comparative low	حقوق تطبیقی
comparative law	حقوق تطبیقی
commercial law	حقوق تجارت
money income	مزد و حقوق
money list	لیست حقوق
civil low	حقوق مدنی
child law	حقوق کودک
pay roll	لیست حقوق
business law	حقوق تجارت
private law	حقوق خصوصی
export tariff	حقوق صادرات
export charge	حقوق صادرات
export duty	حقوق صادرات
barristers	حقوق دان
payroll	لیست حقوق
customs duty	حقوق گمرکی
barrister	حقوق دان
bill of rights	اعلامیه حقوق
emoluments	معونت حقوق
He was put on trial.	او محاکمه شد. [حقوق]
vindication	استیفای حقوق
penal code	حقوق جزا
emolument	معونت حقوق
in my presence	در حضور من [حقوق]
equity	تساوی حقوق
salary	حقوق دادن
equities	تساوی حقوق
compensations	حقوق و مزد
compensation	حقوق و مزد
import tariff	حقوق واردات
accession	الحاق حقوق
import charge	حقوق واردات
salaries	حقوق دادن
shall i go?	ایا باید بروم
it is to be noted that	باید توجه کردکه
comme il faut	چنانکه باید وشاید
meetly	چنانکه باید و شاید
to do a thing the right way	کاری راچنانکه باید
chicane	مانعی که باید دور زد
the needful	انچه باید کرد
prettily	بخوبی چنانکه باید
you might have come	باید امده باشید