English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (4 milliseconds)
English Persian
net games بازیهای توردار
Other Matches
netting قسمت توردار چوب لاکراس
kiddle بند توردار برای ماهی گیری
lacrosse بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
field games بازیهای میدانی
games بازیهای المپیک
olympics بازیهای المپیک
plympic games بازیهای المپیک
racket games بازیهای راکتدار
youth sports بازیهای جوانان
court games بازیهای محوطهای
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
asian games بازیهای اسیایی
party politics سیاست بازیهای حزبی
match رویارویی بازیهای دو جانبه
winter olympic بازیهای المپیک زمستانی
amusement arcade سالن بازیهای الکترونیکی
team tennis بازیهای مختلف تنیس
matches رویارویی بازیهای دو جانبه
pan american games بازیهای ملتهای امریکایی
track زمین بازیهای میدانی
tracked زمین بازیهای میدانی
ball park زمین بازیهای با توپ
goal games بازیهای دروازه دار
tracks زمین بازیهای میدانی
olympiad جشنهای بازیهای المپیک
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
courtesy runner بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
queen of دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
groundhopper [British English] طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
roughhouse بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
democratic comiteism سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com