English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (2 milliseconds)
English Persian
overboard بدریا
Other Matches
seafront مشرف بدریا
seafronts مشرف بدریا
sea girt محاط بدریا
happy-go-lucky دل بدریا زدن
to shoot nexus دل بدریا زدن
pushful دل بدریا زدن
long shore وابسته بدریا کنار
diadromous مهاجرت کننده از اب شیرین بدریا
jettisons بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned بدریا ریزی کالای کشتی
jettison بدریا ریزی کالای کشتی
to run risk دل بدریا زدن خودرابمخاطره انداختن
jetsam کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com