Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
blind
بدون دید مستقیم پرسنل
blinded
بدون دید مستقیم پرسنل
blinds
بدون دید مستقیم پرسنل
Other Matches
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
architrave
پوشش مستقیم بدون انحنا
operating strenght
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
locals
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
staffs
پرسنل
personnel
پرسنل
staff
پرسنل
staffed
پرسنل
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
trooping
پرسنل دار
trooped
پرسنل دار
troop
پرسنل دار
operating personnel
پرسنل فعال
operations personal
پرسنل عملیات
crews
پرسنل ناو
permanent party
پرسنل دایمی
crew
پرسنل ناو
intransit strenth
پرسنل سیال
complement
پرسنل سازمانی
personnel officer
افسر پرسنل
complements
پرسنل سازمانی
complemented
پرسنل سازمانی
crewed
پرسنل ناو
complementing
پرسنل سازمانی
all hands
کلیه پرسنل
crewing
پرسنل ناو
shipmate
پرسنل هم ناو
cadre
پرسنل پیمانی
cadres
پرسنل پیمانی
adjutant general
دایره پرسنل
turout
تجمع پرسنل
ship's company
پرسنل ناو
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
lag rate
میزان کسری پرسنل
staffs
پرسنل ستاد ستادی
staff
پرسنل ستاد ستادی
quarters
محل اسایشگاه پرسنل
staffed
پرسنل ستاد ستادی
carreer personnel
پرسنل کادر ثابت
manpower cieling
سطح استعداد پرسنل
military pay order
لیست حقوقی پرسنل
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
administrative acceptees
پرسنل پذیرفته شده
service number
شماره خدمتی پرسنل
nonoperating strength
پرسنل غیر فعال
proceed time
زمان انتقال پرسنل
ration method
روش تغذیه پرسنل
regulars
پرسنل کادر منظم
turout
جمع شدن پرسنل
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
regular
پرسنل کادر منظم
evacuee
پرسنل تخلیه شده
evacuees
پرسنل تخلیه شده
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
replacement factor
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
registrant
پرسنل ثبت نام کننده
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
military pay order
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
sending state
کشور اعزام کننده پرسنل
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retrofit action
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
reimbursable personnel
پرسنل حقوق بگیر نظامی
release denial
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
airman
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
debarkation net
تور پیاده شدن پرسنل
enlisted personnel
پرسنل سرباز و درجه دار
transport area
منطقه حمل و نقل پرسنل
airmen
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
debarkation net
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
battlefield evacuation
تخلیه پرسنل اسیب دیده
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
army deposit fund
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
administrative acceptees
پرسنل قبول شده از نظر اداری
conus residents
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
quarantining
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
stage
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
stages
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
escape line
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
rail loading
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
staged crews
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
manning the rail
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
commitment board
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
transit area
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
staging
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
combined staff
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
service records
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
complement
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
complemented
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
manning table
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
right
مستقیم
bee line
خط مستقیم
straight
مستقیم
upstanding
مستقیم
righting
مستقیم
righted
مستقیم
leveled
مستقیم
straighter
مستقیم
levelled
مستقیم
levels
مستقیم
attributive
مستقیم
beeline
خط مستقیم
first-hand
مستقیم
on line
مستقیم
firsthand
مستقیم
straight line
خط مستقیم
straight line code
کد مستقیم
straight line code
کد خط مستقیم
straightish
مستقیم
straight line
مستقیم
straightest
مستقیم
level
مستقیم
directed
مستقیم
directs
مستقیم
unintermediate
<adj.>
مستقیم
direct
<adj.>
مستقیم
direct file
پرونده مستقیم
direct file
فایل مستقیم
direct fire
تیر مستقیم
direct labour
دستمزد مستقیم
line storm
طوفان مستقیم
direct lighting
روشنایی مستقیم
direct material
مواد مستقیم
direct selection
انتخاب مستقیم
direct selling
فروش مستقیم
direct dye
رنگینه مستقیم
direct damage
ضرر مستقیم
straight position
فرم مستقیم
directness
مستقیم بودن
direct hit
اصابت مستقیم
direct hits
اصابت مستقیم
direct control
کنترل مستقیم
direct conversion
تبدیل مستقیم
direct load
بارگذاری مستقیم
direct cost
هزینه مستقیم
direct coupling
جفتگری مستقیم
through call
مکالمه مستقیم
direct coupling
کوپلینگ مستقیم
direct aggression
پرخاشگری مستقیم
straightening flute drill
مته مستقیم
direct support
پشتیبانی مستقیم
direct support
کمک مستقیم
Go straight ahead.
مستقیم بروید.
specific cost
هزینه مستقیم
sonna deung koot
دست مستقیم
sideway
غیر مستقیم
indirect
غیر مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com