Dictiornary-Farsi | بدون ریا براستی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
sincerely yours	بدون ریا براستی
sinerely	بدون ریا براستی


Other Matches

of a verity	براستی
sooth	براستی
in fact	براستی
in troth	براستی
in truth	براستی
in sooth	براستی
in all on science	براستی
verily	براستی
your truly	براستی
indeed	براستی
forsooth	براستی
in point of fact <idiom>	براستی ،واقعا
troth	براستی از روی ایمان
i'm sure i did not mean it	براستی جدی نگفتم
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
acheilous	بدون لب
acheilos	بدون لب
bottomless	بدون ته
obtrusively	بدون حق
sans	بدون
unstressed	بدون مد
undoubtedly	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
and no mistake	بدون شک
ex-	بدون
ex	بدون
not nearctic	بدون
indubitable	بدون شک
without	بدون
goalless	بدون گل
but	بدون
to a certainty	بدون شک
undoubted	بدون شک
wanting	بدون
i'll warrant	بدون شک
faceless	بدون صورت
bloodlessly	بدون خونریزی
acranial	بدون کاسهء سر
ametabolic	بدون دگردیسی
recoilless	بدون لنگر
air dry	بدون رطوبت
acold	بدون احساسات
acid free	بدون اسید
indiscriminately	بدون تمیز
non delay	بدون تاخیر
disposed	بدون پوشش
backless	بدون پشت
backless	بدون پشتی
achromatic	بدون ترخیم
achromic	بدون ترخیم
cold turkey	بدون آمادگی
faceless	بدون ویژگی
faultless	بدون خطا
unexceptional	بدون استثنا
unmanned	بدون سرنشین
nonboresafe	بدون ضامن
consistently	بدون تناقض
unwary	بدون نگرانی
run on	بدون وقفه
ametabolous	بدون دگردیسی
asymptomatic	بدون علامت
pathless	بدون جاده
excluding meals	بدون غذا
safely	بدون خطر
on the square	بدون کجی
without milk	بدون شیر
unoccupied	بدون مستاجر
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
anechoic	بدون انعکاس
unceasing	بدون وقفه
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
nonstop	بدون توقف
nonsyllabic	بدون هجایی
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
decaffeinated	بدون کافئین
quiescently	بدون جنبش
prosaically	بدون لطافت
bareheaded	بدون کلاه
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
constantly	بدون تغییر
unaligned	بدون صف ارایی
inaction	بدون فعالیت
unsigned	بدون امضاء
unpromising	بدون امید
unfurnished	بدون اثاثیه
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
confidently	بدون شبهه
indubitable	بدون تردید
undue	بدون مداخله
bachelors	بدون عیال
tenantless	بدون مستاجر
termless	بدون شرط
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
untitled	بدون سراغاز
untitled	بدون عنوان
unadvised	بدون اطلاع
bachelor	بدون عیال
unresponsive	بدون احتیاط
unmaned	بدون سرنشین
undeviating	بدون تردیدرای
undeviating	بدون انحراف
notwithstanding	بدون توجه
toothless	بدون دندانه
involuntarily	بدون اراده
unblushing	بدون شرم
toeless	بدون پنجه
bloodless	بدون خونریزی
unfeigned	بدون تصنع
unfinanced	بدون پشتوانه
unsprung	بدون فنر
unspotted	بدون الودگی
continuously	بدون توقف
terrorless	بدون ترس
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
insecure	بدون ایمنی
unfunded	بدون سرمایه
humblest	بدون ارتفاع
humble	بدون ارتفاع
vacant succession	بدون جانشین
unselfish	بدون خودخواهی
blankly	بدون مقصودیامعنی
unattended	بدون متصدی
without recourse	بدون رجوع
without recourse	بدون حق مراجعه
scoreless	بدون امتیاز
without justification	بدون مجوز
immediately	بدون واسطه
sans recours	بدون رجوع
zero elasticity	بدون کشش
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
acarpous	بدون میوه
sans ceremonie	بدون تشریفات
workless	بدون عمل
endless	بدون پایان
adrift	بدون هدف
stemless	بدون تنه
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
voteless	بدون رای
vibrationless	بدون لرزه
strikeless	بدون ضربت
valveless	بدون سوپاپ
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
unalloyed	بدون الیاژ
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
vainly	بدون نتیجه
with in compass	بدون مبالغه
soilless	بدون خاک
stemless	بدون ساقه
achlamydeous	بدون پوشش
cordless	بدون سیم
immaculate <adj.>	بدون مشکل
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
free from error <adj.>	بدون مشکل
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
off hand	بدون آمادگی
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
dealated	بدون بال
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
degas	بدون گازکردن
flawless <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل
barer	بدون روکش
immethodical	بدون اسلوب
flavorless	بدون مزه
ingenuously	بدون تزویر
stagnant	بدون حرکت
inelastic	بدون کشش
indolently	بدون درد
immusical	بدون هماهنگی
faultless <adj.>	بدون مشکل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
tax-free <adj.>	بدون مالیات
indistinctively	بدون فرق
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات