Dictiornary-Farsi | بدون چون وچرا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (4 milliseconds)

English	Persian
indisputably	بدون چون وچرا


Search result with all words

without question	بی شک بدون شک بی تردید محققا بی چون وچرا
Other Matches

incontestably	بی چون وچرا
argumentation	چون وچرا
disputes	چون وچرا
apodictical	بی چون وچرا
peremptoriness	بی چون وچرا
dispute	چون وچرا
disputed	چون وچرا
questionless	بی چون وچرا
disputing	چون وچرا
peremptory	بی چون وچرا
imperatives	دستور بی چون وچرا
imperative	دستور بی چون وچرا
uncontested	بی چون وچرا مسلما بطورغیرقابل بحث
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
sans	بدون
acheilous	بدون لب
undoubted	بدون شک
wanting	بدون
goalless	بدون گل
to a certainty	بدون شک
obtrusively	بدون حق
not nearctic	بدون
acheilos	بدون لب
and no mistake	بدون شک
bottomless	بدون ته
unstressed	بدون مد
doubtlessly	بدون شک
without	بدون
ex	بدون
i'll warrant	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
ex-	بدون
indubitable	بدون شک
but	بدون
achromatic	بدون ترخیم
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
unmanned	بدون سرنشین
quiescently	بدون جنبش
recoilless	بدون لنگر
air dry	بدون رطوبت
consistently	بدون تناقض
acid free	بدون اسید
faultless	بدون خطا
acold	بدون احساسات
faceless	بدون ویژگی
faceless	بدون صورت
unexceptional	بدون استثنا
achromic	بدون ترخیم
achlamydeous	بدون پوشش
cold turkey	بدون آمادگی
acranial	بدون کاسهء سر
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
on the square	بدون کجی
bareheaded	بدون کلاه
standstill	بدون حرکت
unwary	بدون نگرانی
nonsyllabic	بدون هجایی
disposed	بدون پوشش
nonstop	بدون توقف
constantly	بدون تغییر
unceasing	بدون وقفه
ametabolic	بدون دگردیسی
ametabolous	بدون دگردیسی
prosaically	بدون لطافت
anechoic	بدون انعکاس
glabrous	بدون کرک
excluding meals	بدون غذا
safely	بدون خطر
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
unoccupied	بدون مستاجر
asymptomatic	بدون علامت
pathless	بدون جاده
indiscriminately	بدون تمیز
vacant succession	بدون جانشین
bachelors	بدون عیال
continuously	بدون توقف
unsigned	بدون امضاء
inaction	بدون فعالیت
termless	بدون شرط
unpromising	بدون امید
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
bachelor	بدون عیال
unresponsive	بدون احتیاط
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
unfurnished	بدون اثاثیه
confidently	بدون شبهه
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
untitled	بدون سراغاز
untitled	بدون عنوان
unmaned	بدون سرنشین
indubitable	بدون تردید
unsprung	بدون فنر
undeviating	بدون انحراف
notwithstanding	بدون توجه
toeless	بدون پنجه
involuntarily	بدون اراده
immediately	بدون واسطه
unblushing	بدون شرم
unadvised	بدون اطلاع
bloodless	بدون خونریزی
undeviating	بدون تردیدرای
unfeigned	بدون تصنع
unspotted	بدون الودگی
toothless	بدون دندانه
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
unfunded	بدون سرمایه
insecure	بدون ایمنی
terrorless	بدون ترس
unfinanced	بدون پشتوانه
unaligned	بدون صف ارایی
valveless	بدون سوپاپ
backless	بدون پشتی
sans recours	بدون رجوع
unselfish	بدون خودخواهی
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
without recourse	بدون رجوع
without recourse	بدون حق مراجعه
unequivocally	بدون ابهام
backless	بدون پشت
run on	بدون وقفه
acarpous	بدون میوه
sans ceremonie	بدون تشریفات
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
unequivocal	بدون ابهام
unattended	بدون متصدی
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
stemless	بدون تنه
strikeless	بدون ضربت
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
voteless	بدون رای
tenantless	بدون مستاجر
vibrationless	بدون لرزه
stemless	بدون ساقه
expired	بدون اعتبار
without justification	بدون مجوز
endless	بدون پایان
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
soilless	بدون خاک
with in compass	بدون مبالغه
inoffensive	بدون زنندگی
undue	بدون مداخله
taxless <adj.>	بدون مالیات
bare	بدون روکش
bared	بدون روکش
barer	بدون روکش
bares	بدون روکش
incognizant	بدون شناسایی
barest	بدون روکش
baring	بدون روکش
discontinuously	بدون اتصال
disconnectedly	بدون ارتباط
inapproachable	بدون دسترسی
barrier-free	بدون حائل
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
wireless <adj.>	بدون سیم
cordless <adj.>	بدون سیم
unleaded	بدون سرب
freely	بدون محدودیت
dimensionless	بدون بعد
dealated	بدون بال
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
inelastic	بدون کشش
ingenuously	بدون تزویر
off hand	بدون آمادگی
degas	بدون گازکردن
static	بدون تحرک