Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
contender
برنده احتمالی
contenders
برنده احتمالی
Other Matches
contingencies
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency option program
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
possibly
<adv.>
احتمالی
probabilistic
احتمالی
even tual
احتمالی
probable
احتمالی
contingencies
احتمالی
eventual
احتمالی
contingency
احتمالی
as may be the case
<adv.>
احتمالی
conceivably
<adv.>
احتمالی
contingently
<adv.>
احتمالی
risking
خطر احتمالی
risks
خطر احتمالی
presumptive
فرضی احتمالی
probability limits
حدود احتمالی
probable error
اشتباه احتمالی
probabilism
احتمالی نگری
risked
خطر احتمالی
risk
خطر احتمالی
probable error
خطای احتمالی
probabilistic model
مدل احتمالی
probability cost
بهای احتمالی
probabilistic model
الگوی احتمالی
prospects
مشتری احتمالی
contingent liabilities
بدهیهای احتمالی
contingency plan
طرح احتمالی
ramifications
تبعات احتمالی
prospecting
مشتری احتمالی
gambling
خطر احتمالی
contingent profit
منفعت احتمالی
prospected
مشتری احتمالی
acatalepsy
فلسفهء احتمالی
adventures
خطر احتمالی
adventure
خطر احتمالی
contingent liability
بدهی احتمالی
prospect
مشتری احتمالی
PE
خطای احتمالی
likelier
باور کردنی احتمالی
contingency plan
طرح عملیات احتمالی
likely
باور کردنی احتمالی
likly
باور کردنی احتمالی
likeliest
باور کردنی احتمالی
break up of the a proposed marriage
به هم خوردن ازدواج احتمالی
probabilism
انتخاب وجه احتمالی
vertical probable error
اشتباه احتمالی قائم
radial probability density
چگالی شعاعی احتمالی
buffer zones
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
probable
باور کردنی امر احتمالی
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
norm point
نقطه احتمالی فرود در پرش
buffer zone
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
contingent zone of fire
منطقه اتش احتمالی توپخانه
range probable error
اشتباه احتمالی برد توپ
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
dope
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
dopes
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
contingency retention stock
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
confidence level
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
circular probable error
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
discoverers
پی برنده
high proof
برنده
winner
برنده
discoverer
پی برنده
vehicles
برنده
winners
برنده
incisive
برنده
cutting
برنده
conductive
برنده
deferent
برنده
foretooth
برنده
incisor tooth
برنده
heuristic
پی برنده
vehicle
برنده
incisory
برنده
trenchant
برنده
cutters
برنده
scissile
برنده
mutilator
برنده
winning
برنده
winnings
برنده
portative
برنده
cutter
برنده
searched
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
uplifter
بالا برنده
cutting head
نوک برنده
persi
برنده سر دیو
propulsive
جلو برنده
resolutive
تحلیل برنده
prizewinner
برنده جایزه
prizer
برنده جایزه
promotor
پیش برنده
edged tool
الت برنده
perseus
برنده سر دیو
deferent
بیرون برنده
dissolvent
حل کننده برنده
incisively
بطور برنده
matrolinous
بارث برنده
impellor
پیش برنده
medalist
برنده مدال
impeller
پیش برنده
highest bidder
برنده مزایده
outpoint
برنده با امتیاز
winning position
پوزیسیون برنده
winning move
حرکت برنده
gonfalonier
برنده پرچم
wearing
تحلیل برنده
winner of a match
برنده مسابقه
gestatorial
برنده پاپ
utilizer
بکار برنده
shoo-in
<idiom>
برنده مطلق
edge tool
الت برنده
lacerative
برنده یا درنده
victors
برنده مسابقه
dark horses
برنده غیرمترقبه
promoter
پیش برنده
victor
برنده مسابقه
user
بکار برنده
users
بکار برنده
raider
یورش برنده
winner
برنده بازی
winners
برنده بازی
dark horse
برنده غیرمترقبه
heiresses
ارث برنده زن
uptake
بالا برنده
promoters
پیش برنده
medalists
برنده مدال
medallist
برنده مدال
medallists
برنده مدال
decision
برنده با امتیاز
decisions
برنده با امتیاز
heiress
ارث برنده زن
booster
بالا برنده
boosters
بالا برنده
achiever
از پیش برنده
propelling
پیش برنده
annihilator
از بین برنده
raiders
یورش برنده
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
armed peace
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
won ending
اخر بازی برنده
winterer
بسر برنده زمستان
chung seung
برنده هوگوابی تکواندو
Nobel laureate
برنده جایزه نوبل
liquidators
برچیننده از بین برنده
emasculatory
برنده نیروی مردی
benefitical
منتفع فایده برنده
bearing capacity
قدرت برنده باربرد
raise the hand
بالابردن دست برنده
jackpot
برنده تمام پولها
jackpots
برنده تمام پولها
backsword
شمشیر یک لبهء برنده
decisions
برنده کشتی با امتیاز
emasculative
برنده نیروی مردی
benefic
فایده برنده نیکوکار
decision
برنده کشتی با امتیاز
carry the day
<idiom>
برنده یا موفق شدن
cutler
فروشنده الات برنده
nonwinner
هرگز برنده نشده
file cutter
قسمت برنده سوهان
limivorous
فرو برنده گل ولای
emulous
رشک برنده طالب
liquidator
برچیننده از بین برنده
painstaking
ساعی رنج برنده
painstakingly
ساعی رنج برنده
myrmecophilous
بهره برنده ازمورچه
walk all over someone
<idiom>
براحتی برنده شدن
Nobel Prize winner
برنده جایزه نوبل
To win on points.
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
sharp tongued
بکار برنده سخنان زننده
cutting angle
سطح برنده تیغه برش
scissors
چیز برنده قطع کننده
to scramble a victory
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
to ease to a victory
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
assimilator
تحلیل برنده همانند سازنده
gulfs
هر چیز بلعنده وفرو برنده
maiden
اسبی که هنوز برنده نشده
gulf
هر چیز بلعنده وفرو برنده
hellward
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
novillero
گاوبازی که هنوز برنده نشده
maidens
اسبی که هنوز برنده نشده
hybrid propulation
نیروی پیش برنده مختلط
hoong seung
برنده هوگو قرمز تکواندو
runners-up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
waltz off with
<idiom>
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
runner up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
dye-remover
از بین برنده رنگ
[سفید کننده]
cupholder
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
procrustean
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
blade
قسمت برنده لبههای تیغ دار
defoliating agent
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
open water
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
I have not played my trump ( winning ) card .
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com