English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (2 milliseconds)
English Persian
effusion برون تراوی
effusions برون تراوی
Other Matches
air permeability هوا تراوی
exogenous برون زا
without برون
outcrop برون زد
outcrops برون زد
outhaul line برون کش
extrados برون سو
output برون ده
outputs برون ده
outside برون
outsides برون
extratensive برون نگر
extraterritorial برون مرزی
exocathection برون پردازی
epithelium برون پوش
extrafusal برون دوکی
extragalactic برون کهکشانی
out flow برون ریز
egest برون کردن
extrajection برون اندازی
exterritorial برون مرزی
exocrine برون تراو
exogenous برون روینده
exogenous برون زاد
exogenous variable متغیر برون زا
externality برون بودگی
exteroceptive برون تنی
exogamy برون همسری
exogamy برون پیوندی
exopsychic برون روانی
extracyclic برون حلقهای
extraterritoriality برون مرزی
drive! برون! [با ماشین]
the out ward eye چشم برون
superficial degradation برون تباهی
self contained برون بی نیاز
extroversion برون گرایی
exudation برون نشست
exvia برون زیست
objectivism برون گرایی
offline برون خطی
out group برون گروه
outer directed برون وابسته
outlier برون هشته
outsight برون بینی
oversea برون مرزی
pericardium برون شامه دل
purge برون ریزی
evacuation برون ریزی
suburban برون شهری
suburb برون شهر
evacuation برون بری
output برون داد
outputs برون داد
effusions برون ریزی
extrapolation برون یابی
extroverts برون گرای
extrovert برون گرای
effusion برون ریزی
purged برون ریزی
purges برون ریزی
emigration برون کوچی
objective برون ذات
objectives برون ذات
discharge برون ریزی
discharges برون ریزی
off line برون خطی
eccentricity برون مرکزی
eccentricities برون مرکزی
extrapolations برون یابی
physiognomies برون چهر
immigration برون کوچی
accommodation برون سازی
exogen گیاه برون رو
accommodations برون سازی
ectoparasite انگل برون زی
physiognomy برون چهر
acting out برون ریزی
copper extraction برون کشیدن مس
ectorderm برون پوست
effuent برون ریز
supinator muscle عضله برون گردان
exogamy برون زاد اوری
peritoneum برون شامه روده ها
pericardial وابسته به برون شامه دل
pericardiac وابسته به برون شامه دل
State Department وزارت برون مرز
to reveal itself از پرده برون افتادن
epicarp پوست میوه برون بر
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
exocrine gland غده برون ریز
discharge of affect برون ریزی هیجانی
extrapolates برون یابی کردن
extrapolate برون یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
outward looking policy سیاست برون نگر
exterritoriality حقوق برون مرزی
output برون گذاشت برونگذار
exosomatic method روش برون تنی
outputs برون گذاشت برونگذار
extraterritoriality حقوق برون مرزی
extrapolating برون یابی کردن
extraspectral hue فام برون طیفی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
high seas ابهای برون مرزی
off line storage حافظه برون خطی
out of line coding کدگذاری برون خطی
off line operation عملکرد برون خطی
outbreeding برون زاد اوری
offline operation عمل برون خطی
offline storage انباره برون خطی
offset distance فاصله برون محوری
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
pericarditis اماس برون شامه قلب
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
with out book برون سند کتابی ازبر
exudate ترشح التهابی برون نشست
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
to let out اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
differentiator وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com