English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
lion share بزرگترین یا بهترین بخش
Other Matches
brand leader بهترین علامت تجاری بهترین مارک
eldest بزرگترین
best بزرگترین
supreme بزرگترین
maximus بزرگترین
one's biggest worry [problem number one] بزرگترین نگرانی
line of most gradient خط بزرگترین شیب
lion's share بزرگترین سهم
He is my eldest son. او بزرگترین پسر من هست.
maximum منتهی درجه بزرگترین
maximum بزرگترین وبالاترین رقم
fall line بزرگترین خط شیب کوه
great circle بزرگترین دایره محیط یک کره
greatest common measure بزرگترین بخش یاب مشترک
infimum بزرگترین کران بالا [ریاضی]
greatest lower bound [glb, GLB] بزرگترین کران بالا [ریاضی]
highs رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
lloyd's بزرگترین شرکت بیمه انگیسی
london in size پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
eagle owl شاه جغد:بزرگترین جغداروپایی
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
highest رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
gorillas بزرگترین میمون شبیه انسان
gorilla بزرگترین میمون شبیه انسان
petticoat قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
petticoats قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
He is the greatest scientist on earth. بزرگترین دانشمند روی زمین است
America Online بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
msb بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
maximum بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
maximum بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
maximum بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
best بهترین
first class بهترین
prided بهترین
of the first water بهترین
gilt edge بهترین
the best of all بهترین
gilt-edged بهترین
gilt edged بهترین
tiptop بهترین
pride بهترین
foremost بهترین
prides بهترین
priding بهترین
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
top-notch <idiom> عالی ،بهترین
optimum بهترین امکان
best بهترین کار
best به بهترین وجه
In the best possible manner. به بهترین وجه
best efforts بهترین مساعی
quality بهترین کیفیت
qualities بهترین کیفیت
most significant bit بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
napping بهترین شرکت کننده
napped بهترین شرکت کننده
naps بهترین شرکت کننده
nap بهترین شرکت کننده
tip top بهترین اعلی درجه
primes کمال بهترین قسمت
primed کمال بهترین قسمت
skimeister بهترین اسکی باز
prime کمال بهترین قسمت
dressed to kill <idiom> بهترین لباس را پوشیدن
best move بهترین حرکت شطرنج
first-class درخورمردم طبقه یک بهترین
classics مطابق بهترین نمونه
back on one's feet <idiom> به بهترین سلامتی رسیدن
classic مطابق بهترین نمونه
(live off the) fat of the land <idiom> بهترین از هرچیز را داشتند
designated tournament مسابقه بهترین بازیگران
second best theory نظریه بهترین دوم
The best advice is, not to give any <idiom> بهترین اندرز ندادن آن است
dress up <idiom> بهترین لباس خود را پوشیدن
the best thatone can do بهترین کاری که میتوان کرد
You are counted among my best friends. شما را از بهترین دوستانم می شمارم
History is the best testimony. تاریخ بهترین شاهد است
hit it off with someone <idiom> بهترین همراه با کسی داشتن
beluga نام بهترین نوع خاویار
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
best governed country کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
first fit تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
ground badge علامت بهترین درجه دار یاسرباز
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
make the best of <idiom> دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
i had best to leaveit بهترین کاران است که ان راول کنیم
Which is the best way to Tehran ? بهترین راه به تهران کدام است ؟
I wish you the best of luck. بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
optima legum ilerpres est consuetudo عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
IBM بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
heisman trophy جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
sullivan award جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
least cost design بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
to make the most of به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
lord chancellor بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
Hunger is the best sauce. <proverb> گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
best ball بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
tilt and swivel که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
decca سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
doll up بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
Memmaker امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com