English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
liaison بستگی رابطه
liaisons بستگی رابطه
Other Matches
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus رابطه رابطه داخلی
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
obturation بستگی
concern بستگی
closure بستگی
closures بستگی
vicinity بستگی
dependence بستگی
relationship بستگی
cohesion هم بستگی
relationships بستگی
concerns بستگی
congealment بستگی
congelation بستگی
gelation بستگی
kinship بستگی
deligation بستگی
dependance بستگی
binds بستگی
bind بستگی
dependencies بستگی نیازمندی
figure on <idiom> بستگی دارد به
total binding energy انرژی بستگی کل
dependency بستگی نیازمندی
connubiality بستگی زناشویی
liaise بستگی داشتن
liaised بستگی داشتن
liaises بستگی داشتن
connexions بستگی نسبت
liaising بستگی داشتن
tthrombosis خون بستگی
connection بستگی نسبت
syndesis بهم بستگی
it depends [on] بستگی دارد [به]
sidings بستگی بحزب
binding potential پتانسیل بستگی
siding بستگی بحزب
binding energy انرژی بستگی
up to <idiom> بستگی داشتن به
count on <idiom> بستگی داشتن به
correlation بستگی دوچیز باهم
oppilation بستن یا بستگی مجرا
press (push) one's luck <idiom> به شانس بستگی داد
co relation بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
particularity بستگی بعقاید خاصی
principle of intimacy اصل بهم بستگی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
It all depends on how things develop. بستگی دارد چه پیش بیاید
conditional فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
It depends on its quality. بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
unconditional آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
Depending on how late we arrive ... بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
embolism انسداد جریان خون بستگی راه رگ
embolisms انسداد جریان خون بستگی راه رگ
debt of honour بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
delayed offside تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
functions فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
deterministic نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
gates دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
necessaries در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
brute force method روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
universal time زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
contingence رابطه
relation رابطه
relevance رابطه
relationship رابطه
respects رابطه
relationships رابطه
relevancy رابطه
bond رابطه
respect رابطه
linkage رابطه
linkages رابطه
equation رابطه
correlation رابطه
connexions رابطه
connection رابطه
equations رابطه
interrelation رابطه متقابل
lead lag relation رابطه سبقت
incommunicable بدون رابطه
negative relation رابطه منفی
functional relationship رابطه تابعی
functional relation رابطه تابعی
flow formula رابطه جریان
fiduciary relationship رابطه امانی
privity of contract رابطه متعاقدین
equivalence relation رابطه هم ارزی
relationship رابطه [ریاضی]
linear relationship رابطه خطی
positive relation رابطه مستقیم
positive relation رابطه مثبت
preattunement وفق [رابطه ای]
relation learning رابطه اموزی
relations of production رابطه تولید
sonship رابطه فرزندی
terms of trade رابطه مبادله
mil formula رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیم
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
monotonic relation رابطه همسو
mutual relationship رابطه متقابل
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
negative relation رابطه معکوس
symbiotic relation رابطه همزیستی
definitional equation رابطه تعریفی
correlation ضریب رابطه
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
interrelationships رابطه متقابل
interrelationship رابطه متقابل
arithmetic relation رابطه حسابی
binary relation رابطه دوتایی
bode's relation رابطه بود
liaisons رابطه نامشروع
cash nexus رابطه نقدی
correspond رابطه داشتن
corresponded رابطه داشتن
transitive رابطه مجازی
trade-offs رابطه جایگزینی
trade-off رابطه جایگزینی
trade off رابطه جایگزینی
liaising رابطه داشتن
liaises رابطه داشتن
liaised رابطه داشتن
liaise رابطه داشتن
corresponds رابطه داشتن
causal link رابطه سببیت
causal relationship رابطه علی
commutation relation رابطه جابجایی
contractual relationship رابطه قراردادی
relation رابطه نسبت
ties رابطه برابری
tie رابطه برابری
de broglie relation رابطه دوبروی
liaison رابطه نامشروع
transitive رابطه غیرمستقیم
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
unconditional دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
cohering رابطه خویشی داشتن
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
cohere رابطه خویشی داشتن
cohered رابطه خویشی داشتن
break away قطع رابطه کردن
coheres رابطه خویشی داشتن
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
intimacy رابطه نامشروع جنسی
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
cohabited رابطه جنسی داشتن
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
cohabiting رابطه جنسی داشتن
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
cohabits رابطه جنسی داشتن
parent child relationship رابطه پدر و پسر
input output relation رابطه ورودی- خروجی
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
disconnection قطع نداشتن رابطه
denouncement اعلان قطع رابطه
cohabit رابطه جنسی داشتن
scrolls که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
habits روش طرز رشد رابطه
fisher equation این رابطه عبارت است از :
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
causality رابطه بین علت ومعلول
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
causal nexus رابطه میان علت و معلول
habit روش طرز رشد رابطه
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
random access فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com