Dictiornary-Farsi | بسیار مغرور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
overweening	بسیار مغرور


Other Matches

vlsi	مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity	حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-	کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
ultra high frequency	بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.	بسامد بسیار بسیار زیاد
swaggered	مغرور
touch me not ish	مغرور
high minded	مغرور
high horse	مغرور
uppish	مغرور
stuck-up	مغرور
self-sufficient	مغرور
prideful	مغرور
pride ful	مغرور
stuck up	مغرور
hoity toity	مغرور
hoity-toity	مغرور
swagger	مغرور
bigheaded	مغرور
bucko	مغرور
swaggers	مغرور
proud	مغرور
prouder	مغرور
proudest	مغرور
lordly	مغرور
snobbish	مغرور
uppity	مغرور
on one's high horse <idiom>	مغرور
swaggering	مغرور
haught	مغرور
set up	مغرور
chesty	مغرور
wadded with conceit	مغرور
haughty	مغرور
arty	مغرور
hubristic	مغرور
overbearing	مغرور
vogie	مغرور
presumptuous	مغرور
assured	مغرور
supercilious	مغرور
stomachy	مغرور
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
jaunty	جلف مغرور
vain	تهی مغرور
egomaniac	ازخودراضی-مغرور
snobs	مغرور افادهای
snob	مغرور افادهای
to lift up one's horn	مغرور بودن
self sufficing	مستغنی مغرور
purse proud	مغرور از ثروت
tumorous	متورم مغرور
defeatist	مغرور-ازخودمتشکر
potties	احمقانه مغرور
potty	احمقانه مغرور
go to one's head <idiom>	مغرور شدن
stuffy	اوقات تلخ مغرور
snippy	مغرور تکه پاره
flushed	مغرور ازانجام کاری
over confident	زیاد گستاخ مغرور
assumptive	فرض مسلم شده مغرور
He is as proud as the peacock. <proverb>	مثل طاووس مغرور است .
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art	بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
he was proud of his wealth	بدارایی خود مغرور بود مست دارایی خود بود
many	بسیار
terrible <adj.>	بسیار بد
plenty	بسیار
very	بسیار
lousy <adj.>	بسیار بد
rotten <adj.>	بسیار بد
multiped	بسیار پا
precious	بسیار
ever so	بسیار
far and away	بسیار
seldom	بسیار کم
sopping	بسیار
out and a way	بسیار
lot	بسیار
all	بسیار
oftentimes	بسیار
so mush	بسیار
no end of	بسیار
thousand and one	بسیار
clinking	بسیار
numerous	بسیار
an abundance of	بسیار
abundant	بسیار
far	بسیار
awfully	بسیار
much	بسیار
muckle	بسیار
unco	بسیار
desperate	بسیار بد
sadly	بسیار بد
all-	بسیار
not a lettle	بسیار
very little	بسیار کم
mickle or muckle	بسیار
multifarious	بسیار
lashongs	بسیار
by far	بسیار
detestable	بسیار بد
beastby	بسیار
multiplicity	بسیار
sorely	بسیار
powerfully	بسیار
parlous	بسیار
overly	بسیار
galore	بسیار
awful <adj.>	بسیار بد
mickle	بسیار
longeval	بسیار زی
immortally	بسیار
dirt cheap	بسیار ارزان
all-powerful	بسیار نیرومند
abysm	بسیار عمیق
deep read	بسیار خوانده
diaphoresis	خوی بسیار
delightsome	بسیار دلپسند
deluxe	بسیار زیبا
the d. is in him	بسیار شروراست
dateless	بسیار قدیم
at a great rat	بسیار تند
at a premium	بسیار مطلوب
monstrosity	شرارت بسیار
at full lick	بسیار تند
multangular	بسیار گوشه
at railway speed	بسیار تند
ultramodern	بسیار تازه
v.l.f.	بسامد بسیار کم
amazedly	باشگفت بسیار
ambrosial	بسیار مطبوع
d. stupid	بسیار کودن
ad nauseam	بسیار زننده
addition resin	بسیار افزایشی
bulimy	حرص بسیار
addition polymer	بسیار افزایشی
corking	بسیار عالی
overrefinement	تصفیه بسیار
much rain	باران بسیار
much pleased	بسیار خوشتود
point device	بسیار درست
pointdovice	بسیار درست
polychromatic	بسیار رنگ
meticulosity	دقت بسیار
polychromic	بسیار رنگ
many persons	مردمان بسیار
many books	کتابهای بسیار
polygonal	بسیار گوشه
polygonal	بسیار پهلو
polygram	شکل بسیار خط
polyhistor	بسیار دانی
much was said	بسیار چیزهاگفته شد
multidentate	بسیار دندان
multiform	بسیار شکل
peracute	بسیار حاد
peracute	بسیار سخت
oliguresis	پیشاب بسیار کم
perfervid	بسیار باحرارت
ogygian	بسیار کهنه
of great importance	بسیار مهم
multocular	بسیار چشم
pianissimo	بسیار اهسته
multivincular	بسیار پیوند
multitudinously	با گروه بسیار
multisonous	بسیار صدا
multisonant	بسیار صدا
pleophagous	بسیار خوار
polyhistor	دانش بسیار
polyphagous	بسیار غذا
heavy poll	ارا بسیار
heart break	اندوه بسیار
prepotency	نفوذ بسیار
hairline rule	خط بسیار نازک
sizzler	بسیار گرم
gelid	بسیار سرد
overripe	بسیار رسیده
supereminent	بسیار بلند
superfine	بسیار فریف
superheat	بسیار گرم
supersubtlety	زرنگی بسیار
e. use ful	بسیار سودمند
dozens of girls	ذختران بسیار
high strung	بسیار حساس
hunky dory	بسیار خوب
punctuality	دقت بسیار
polyphonic	بسیار صدا
polyphonous	بسیار صدا
polysemia	بسیار معنایی
polysemous	بسیار معنی
polystomatous	جانور بسیار
polystome	جانور بسیار
precipitance	تعجیل بسیار
precipitancy	تعجیل بسیار
infernality	زشتی بسیار
precisionist	بسیار دقیق
inappreciable	نامحسوس بسیار کم
prepotent	بسیار توانا
primordiality	قدمت بسیار

overweening

بسیار مغرور