English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
violet blindness بنفش کوری
Other Matches
violets بنفش
violet بنفش
violaceous بنفش
lilac یاس بنفش
lilacs یاس بنفش
ultraviolet ray پرتوماوراء بنفش
ultra violet ماورا بنفش
mauve رنگ بنفش
methyl violet بنفش متیل
lavender بنفش کمرنگ
ultraviolet ماوراء بنفش
amethysts درکوهی بنفش
amethysts لعل بنفش
amethyst لعل بنفش
violet بنفش رنگ
violets بنفش رنگ
corona هاله بنفش
coronas هاله بنفش
amethyst درکوهی بنفش
Fuchia <adj.> <noun> نوعی بنفش پررنگ
initial voltage ولتاژ هاله بنفش
ultraviolet light نور ماوراء بنفش
ultraviolet اشعه مادون بنفش
violet ray اشعهء ماوراء بنفش
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
curie کوری
night blindness شب کوری
nyctalopia شب کوری
cecity کوری
blindness کوری
Blueviolet <adj.> <noun> رنگی بین آبی و بنفش
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
Redviolet رنگی میان بنفش و قرمز
hemi anopia نیم کوری
day blindness روز کوری
hemi anopsia نیم کوری
curie's law قانون کوری
magnetic transition temperature نقطه کوری
mind blindness کوری ادراکی
protanopia سرخ کوری
purblindness نیم کوری
snow blindness برف کوری
snowblindness برف کوری
snow blind برف کوری
glaucoma کوری تدریجی
amaurosis scacchistica کوری شطرنجی
magnetic transition point نقطه کوری
dazzles کوری موقت
achropsia رنگ کوری
achropsia کوری رنگ
achromatopsy رنگ کوری
dazzling کوری موقت
dazzled کوری موقت
dazzle کوری موقت
word-blindness واژه کوری
word blindness واژه کوری
chess blindness کوری شطرنجی
curie point نقطه کوری
color blindness رنگ کوری
curie constant ثابت کوری
daltonism رنگ کوری
curie temperature دمای کوری
mauve رنگ بنفش مایل به ارغوانی سیر
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
dichromatopsia رنگ کوری دوفامی
To the envy of our enemies . به کوری چشم دشمن
achromatism رنگ کوری کامل
total color blindness رنگ کوری کامل
achromatopsia رنگ کوری کامل
curie weiss law قانون کوری- وایس
glimmers کور کوری کردن
parachromatopsia رنگ کوری ناقص
hemeralopia مرض روز کوری
partial color blindness رنگ کوری ناقص
glimmer کور کوری کردن
glimmered کور کوری کردن
parachromopsia رنگ کوری ناقص
crocus [saffron] گل زعفران جهت تهیه رنگ زرد و بنفش
rosewood چوب بلسان بنفش نوعی اقاقیای بلند
blow it (something) <idiom> کوری عصا کش کور دگرشود
tetartanopia رنگ کوری ابی- زرد
blue yellow blindness رنگ کوری ابی- زرد
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
ultraviolet light MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود
ultraviolet ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش
dosimeter وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
larkspur [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
aluminum paste تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
eyestrings ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
eprom PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com