English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
write up به تفصیل نوشتن
write-up به تفصیل نوشتن
write-ups به تفصیل نوشتن
write out به تفصیل نوشتن
Search result with all words
to draw up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
Other Matches
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
detailing تفصیل
diffusiveness تفصیل
diffuseness تفصیل
lengthiness تفصیل
the ins and outs تفصیل
circumstantially به تفصیل
detail تفصیل
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
expatiation شرح پر تفصیل
circumstance تفصیل رویداد
auxesis تفصیل بسط
gloss تفصیل توضیح
expatiates به تفصیل شرح دادن
expatiated به تفصیل شرح دادن
expound به تفصیل شرح دادن
expatiate به تفصیل شرح دادن
expounded به تفصیل شرح دادن
expounds به تفصیل شرح دادن
expatiating به تفصیل شرح دادن
expounding به تفصیل شرح دادن
expand پهن کردن به تفصیل شرح دادن
expanding پهن کردن به تفصیل شرح دادن
expands پهن کردن به تفصیل شرح دادن
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
shop drawing نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
inscribed نوشتن
set down نوشتن
inscribe نوشتن
scrawling بد نوشتن
to drive a pen or quill نوشتن
superscrible نوشتن
inscribes نوشتن
pens نوشتن
penning نوشتن
pt down نوشتن
scrawl بد نوشتن
indite نوشتن
to put down نوشتن
put down <idiom> نوشتن
pen نوشتن
scribbles بد نوشتن
scribbled بد نوشتن
scribble بد نوشتن
writes نوشتن
scrawled بد نوشتن
to set down نوشتن
penned نوشتن
to reduce to writing نوشتن
scribbling بد نوشتن
write نوشتن
write head هد نوشتن
inscribing نوشتن
scrawls بد نوشتن
preface دیباچه نوشتن
preambles مقدمه نوشتن
penning خامه نوشتن
prefaces دیباچه نوشتن
annotate حاشیه نوشتن
prefaced دیباچه نوشتن
penned خامه نوشتن
preamble مقدمه نوشتن
annotating تفسیر نوشتن
pen خامه نوشتن
tabled در فهرست نوشتن
tables در فهرست نوشتن
tabling در فهرست نوشتن
notes نت موسیقی نوشتن
pens خامه نوشتن
noting نت موسیقی نوشتن
enlist درفهرست نوشتن
enlisting درفهرست نوشتن
note نت موسیقی نوشتن
enlists درفهرست نوشتن
table در فهرست نوشتن
editorializing سرمقاله نوشتن
editorialized سرمقاله نوشتن
commentate تقریظ نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
commentated تقریظ نوشتن
commentates تقریظ نوشتن
itemize به اقلام نوشتن
commentating تقریظ نوشتن
itemising به اقلام نوشتن
prefacing دیباچه نوشتن
itemizes به اقلام نوشتن
write-offs زود نوشتن
editorializes سرمقاله نوشتن
editorialize سرمقاله نوشتن
editorialising سرمقاله نوشتن
editorialises سرمقاله نوشتن
editorialised سرمقاله نوشتن
write off زود نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
write-off زود نوشتن
autograph دستخط نوشتن
itemised به اقلام نوشتن
rewrites دوباره نوشتن
rewrites باز نوشتن
rewriting دوباره نوشتن
penmanship طرز نوشتن
rewriting باز نوشتن
rewritten دوباره نوشتن
rewritten باز نوشتن
rewrote دوباره نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
rewrite باز نوشتن
rewrite دوباره نوشتن
autographed دستخط نوشتن
prose نثر نوشتن
autographing دستخط نوشتن
autographs دستخط نوشتن
circumscribe نوشتن در دور
circumscribed نوشتن در دور
circumscribes نوشتن در دور
circumscribing نوشتن در دور
rewrote باز نوشتن
to write off به اسانی نوشتن
overwrite جای نوشتن
overwrite زیاد نوشتن
overwrite دومرتبه نوشتن
scribbling باشتاب نوشتن
scribbles باشتاب نوشتن
scribbled باشتاب نوشتن
over write جای نوشتن
miswrite اشتباه نوشتن
scribble باشتاب نوشتن
jot با شتاب نوشتن
jots با شتاب نوشتن
jotted با شتاب نوشتن
inscroll در طومار نوشتن
impanel در صورت نوشتن
poeticize شعر نوشتن
list در فهرست نوشتن
to write out بتفضیل نوشتن
to dip ones pen in gall سخت نوشتن
tired of writing خسته از نوشتن
wirte only تنها نوشتن
read/write head هدخواندن- نوشتن
read/write خواندن- نوشتن
write head نوک نوشتن
r/w خواندن- نوشتن
programs برنامه نوشتن
precis خلاصه نوشتن
poetize شعر نوشتن
program برنامه نوشتن
i am weary of writing از نوشتن خسته
tablets بر لوح نوشتن
invoicing فاکتور نوشتن
invoices فاکتور نوشتن
invoiced فاکتور نوشتن
allegorize تمثیل نوشتن
annotate تفسیر نوشتن
scrolls کتیبه نوشتن
invoice فاکتور نوشتن
annotating یادداشت نوشتن
annotating حاشیه نوشتن
annotates تفسیر نوشتن
annotates یادداشت نوشتن
annotates حاشیه نوشتن
annotated تفسیر نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
annotated حاشیه نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
tablet بر لوح نوشتن
demythologize تفسیر نوشتن
scroll کتیبه نوشتن
double space یک خط درمیان نوشتن
handwrite بادست نوشتن
graphomania شهوت نوشتن
gloss حاشیه نوشتن بر
hyphenate با خط پیوند نوشتن
graphic وابسته به فن نوشتن
elegize قصیده نوشتن
engross درشت نوشتن
typed با ماشین تحریر نوشتن
rewrite نوشتن مجدد چیزی
misspelt بااملای غلط نوشتن
misspells بااملای غلط نوشتن
types با ماشین تحریر نوشتن
typewrite باماشین تحریر نوشتن
type write با ماشین تحریر نوشتن
transliterate حرف بحرف نوشتن
to draw up نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
write inhibit ring حلقه ممانعت از نوشتن
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
dyslexic ناتواندر یادگیریخواندنو نوشتن
write protect ring حلقه حفافت از نوشتن
misspell بااملای غلط نوشتن
to do a test امتحان کتبی نوشتن
misspelled بااملای غلط نوشتن
to write an exam امتحان کتبی نوشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com