Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (2 milliseconds)
English
Persian
capital budget
بودجه سرمایهای
Other Matches
assemble capital stock
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای سرمایهای
capitalized value
ارزش سرمایهای
capital assistance
کمک سرمایهای
capital share
سهم سرمایهای
capital value
ارزش سرمایهای
capital expenditure
هزینه سرمایهای
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
investment goods
کالاهای سرمایهای
capital gains
منافع سرمایهای
capital assets
اموال سرمایهای
capital asset
دارائی سرمایهای
capital equipments
تجهیزات سرمایهای
capital expenditure
مخارج سرمایهای
capital goods
کالاهای سرمایهای
producer goods
کالاهای سرمایهای
capitalized cost
هزینه سرمایهای
capital net worth
دارائی خالص سرمایهای
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
liquid capital
سرمایهای که پول نقد باشد
pool
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pools
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
appropriation symbol
کد بودجه
budget line
خط بودجه
unfunded
بی بودجه
budgeted
بودجه
budgets
بودجه
budget
بودجه
possibilities line
خط بودجه
government dificit surplus
کسر بودجه
family budget
بودجه خانوار
variable budget
بودجه متغیر
program budget
بودجه برنامهای
budget determinant
تعیین بودجه
unified budget
بودجه واحد
capital budget
بودجه تاسیساتی
unbalanced budget
بودجه نامتوازن
preliminary budget
بودجه مقدماتی
cash budget
بودجه نقدی
national budget
بودجه ملی
municipal budget
بودجه شهرداری
military funds
بودجه نظامی
preliminary budget
بودجه ابتدائی
household budget
بودجه خانوار
state budget
بودجه دولت
government budget
بودجه دولت
flexible budget
بودجه متغیر
fixed budget
بودجه ثابت
financial budget
بودجه مالی
family budget
بودجه خانواده
development budget
بودجه عمرانی
cyclical budget
بودجه دورانی
cyclical budget
بودجه ادواری
current budget
بودجه جاری
operating budget
بودجه عملیاتی
margins
بودجه احتیاطی
budget balance
تعادل بودجه
budget balance
توازن بودجه
budget bureau
دفتر بودجه
budget ceiling
سقف بودجه
budget comittee
گروه بودجه
budget constraint
محدودیت بودجه
budget credit
اعتبار بودجه
budget cycle
گردش بودجه
budget cycle
مراحل بودجه
balanced budget
بودجه متوازن
appropriation limitation
محدودیت بودجه
appropriation
اختصاص بودجه
margin
بودجه احتیاطی
budgetary
مربوط به بودجه
budgeting
بودجه ریزی
deficit
کسر بودجه
deficits
کسر بودجه
administrative budget
بودجه اداری
annual budget
بودجه سالانه
budget data
اطلاعات بودجه
budget surplus
مازاد بودجه
budget process
مراحل بودجه
budget process
فرایند بودجه
budgetary control
کنترل بودجه
budget surplus
اضافه بودجه
budget period
زمان بودجه
budget period
دوره بودجه
budget expenditures
مخارج بودجه
budget deficit
کسری بودجه
budget execution
اجرای بودجه
budgetary appropriations
تخصیص بودجه
budget deficit
کسر بودجه
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
capital budgeting
بودجه بندی سرمایه
naval appropriation bill
بودجه نیروی دریایی
The budget deficit of 1980 .
کسر بودجه سا ل1980
operating budget
بودجه بهره برداری
national economic budget
بودجه اقتصادی ملی
flexible budget
بودجه انعطاف پذیر
budgeteer
تهیه کننده بودجه
budgeter
تهیه کننده بودجه
cyclically balanced budget
بودجه متوازن ادواری
deficit financing
تامین کسر بودجه
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
budget classification
طبقه بندی بودجه
balanced budget theorem
قضیه بودجه متوازن
command budget estimate
براورد بودجه یکان
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget
در بودجه پیش بینی کردن
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
deficit financing
تامین مالی از راه کسر بودجه
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
multiplier effect of a balanced budget
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
balanced budget multiplier
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
budgetary control
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
slush fund
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com