English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
bearer policy بیمه نامه بدون نام
Other Matches
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
policies بیمه نامه ورقه بیمه
policy بیمه نامه ورقه بیمه
insurance policies بیمه نامه
policy بیمه نامه
policies بیمه نامه
insurance policy بیمه نامه
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
policy holder دارنده بیمه نامه
floating policy بیمه نامه متغیر
mixed policy بیمه نامه مختلط
comprehensive insurance policy بیمه نامه جامع
cover note بیمه نامه موقت
open policy بیمه نامه باز
open cover بیمه نامه باز
covering note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
blanket policy بیمه نامه جامع
blanket policy بیمه نامه کلی
open policy بیمه نامه قابل تغییر
valued policy بیمه نامه با ارزش معین
time policy بیمه نامه مدت دار
all risk insurance policy بیمه نامه تمام خطر
agreed value policy بیمه نامه با ارزش توافق شده
time policy بیمه نامه دریایی با مدت محدود
accountable mail پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
unvalued policy بیمه نامه ارزش گذاری نشده
underwrite policy بیمه نامه را فهر نویسی کردن
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
f.o.b قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
average clause عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
open credit اعتبار بدون ضمانت نامه
escrow موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
self insurance بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
reassurances بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance بیمه اتکایی بیمه ثانوی
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
insurance بیمه
insurance حق بیمه
aids to trade بیمه
insurance premium حق بیمه
underwriter بیمه گر
premium حق بیمه
level premium حق بیمه
insurer بیمه گر
premiums حق بیمه
insurers بیمه گر
insurer, underwriter بیمه گر
assurer بیمه گر
underwriters بیمه گر
assurance بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
insurance permium حق بیمه
assurances بیمه
premiums وثیقه حق بیمه
reinsurance بیمه اتکایی
insurance certificate گواهی بیمه
health insurance بیمه بهداشتی
blanket insurance بیمه کلی
health insurance بیمه تندرستی
life insurance بیمه زندگی
insurance company شرکت بیمه
to u. a policy of insurance سند بیمه
reinsurance بیمه اتکائی
insurance cover پوشش بیمه
health insurance بیمه بهداشت
class d allotment کسورات بیمه
insurant بیمه گذار
co insurance بیمه مشترک
coinsurance بیمه اتکایی
assurances گستاخی بیمه
assurance بیمه عمر
contingency insurance بیمه احتیاطی
assurance گستاخی بیمه
life assurance بیمه عمر
life assurance بیمه جان
hull insurance بیمه بدنه
assuring بیمه کردن
assures بیمه کردن
insurance certificate بیمه اتکایی
insurance broker واسطه بیمه
employer's liability insurance company شرکت بیمه
comprehensive insurance بیمه کامل
coinsurance بیمه مشترک
premium وثیقه حق بیمه
premium مبلغ بیمه
premiums مبلغ بیمه
unemployment insurance بیمه بیکاری
life insurance بیمه عمر
national insurance بیمه ملی
assurances بیمه عمر
insurance certificate بیمه مشترک
comprehensive insurance بیمه جامع
assure بیمه کردن
assured بیمه شده
deductible فرانشیز بیمه
assured بیمه گزار
joint insurance بیمه اشتراکی
cargo insurance بیمه محموله
insurable بیمه کردنی
cargo insurance بیمه بار
cargo insurance بیمه محمولات
leading insurer بیمه گر اصلی
insurance پول بیمه
insurable بیمه شدنی
term insurance بیمه موقت
actuary متخصص بیمه
liability insurance بیمه بدهی
insurable قابل بیمه
liability insurance بیمه تعهدی
insurance policies قرارداد بیمه
insurance broker دلال بیمه
insurance policies سند بیمه
insure بیمه کردن
insurance agent نماینده بیمه
insurance policy قرارداد بیمه
insurance agent عامل بیمه
assurer بیمه کننده
insurance policy سند بیمه
assurable بیمه کردنی
fire insurance بیمه حریق
actuary کارشناس بیمه
insured بیمه شده
insured بیمه گذار
social insurance بیمه اجتماعی
property insurance بیمه دارائی
industrial insurance بیمه صنعتی
reinsurance بیمه مجدد
insured, policy holder بیمه شده
wagering policy بیمه قماری
insured بیمه شونده
old age insurance بیمه بازنشستگی
accident insurance بیمه حوادث
accident insurance بیمه تصادفات
actuaries کارشناس بیمه
actuaries متخصص بیمه
insurability بیمه برداری
credit insurance بیمه اعتبار
policy holder دارنده بیمه
marine insurance بیمه بحری
pension insurance بیمه بازنشستگی
national insurance بیمه اجتماعی
marine insurance بیمه دریایی
reinsurer بیمه گر اتکائی
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
credit insurance بیمه نمودن اعتبار
underwriter صادرکننده بیمه دریایی
reinsure بیمه اتکایی کردن
underwriters صادرکننده بیمه دریایی
reinsure دوباره بیمه کردن
insurance and freight cost هزینه بیمه و حمل
war risk insurance بیمه خطر مرگ
re assurance policy قرارداد بیمه اتکایی
third party insurance بیمه شخص ثالث
public liability insurance بیمه تعهدات عمومی
socialized medicine بیمه پزشکی همگانی
proposal form فرم درخواست بیمه
marine insurance بیمه حمل دریایی
fire insurance بیمه اتش سوزی
adjuster کارشناس در خسارت بیمه
all risk insurance بیمه تمام حوادث
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
insure بیمه بدست اوردن
assuror بیمه کنندهء عمر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com