English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
social security بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
Other Matches
to have social security coverage بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be insured under the social security scheme [system] بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
socialized medicine بیمه پزشکی همگانی
national insurance بیمه اجتماعی
social insurance بیمه اجتماعی
collective security تامین اجتماعی
social security تامین اجتماعی
social security system نظام تامین اجتماعی
social security program برنامه تامین اجتماعی
social security act قانون تامین اجتماعی
social security benefits منافع تامین اجتماعی
social security organization سازمان تامین اجتماعی
cover تامین زیان و خسارات بیمه
covers تامین زیان و خسارات بیمه
coverings تامین زیان و خسارات بیمه
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
social security tax مالیات سیستم تامین اجتماعی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security payroll tax مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
public آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
continuation clause مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
exclusion clause مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
garnishee کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
policy بیمه نامه ورقه بیمه
policies بیمه نامه ورقه بیمه
reassurance بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurances بیمه اتکایی بیمه ثانوی
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
communally همگانی
communal همگانی
public همگانی
plenums همگانی
plenum همگانی
generals همگانی
wall-to-wall همگانی
general همگانی
nonquota همگانی
generable همگانی
universal همگانی
holocaust کشتار همگانی
general جامع همگانی
semipublic نیمه همگانی
generals جامع همگانی
utility صنایع همگانی
public instractions تعلیمات همگانی
long house ماوای همگانی
cross examination بازجویی همگانی
public health بهداشت همگانی
agora همایشگاه همگانی
public building بنای همگانی
hecatomb قربانی همگانی
latrine ابریز همگانی
mass education اموزش همگانی
universal complex عقده همگانی
family check کیش همگانی
universal symbol نماد همگانی
holocausts کشتار همگانی
universalization همگانی سازی
pissoir شاشگاه همگانی
pissoir ابریزگاه همگانی
universal trait صفت همگانی
mass media رسانههای همگانی
public همگانی ملی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
holocausts اتش سوزی همگانی
public works کارهای ساختمانی همگانی
public traffic رفت و امد همگانی
land sturm نام نویسی همگانی
pogrom ازار وکشتار همگانی
holocaust اتش سوزی همگانی
public domain software نرم افزارعمومی یا همگانی
pogroms ازار وکشتار همگانی
public domain software نرم افزار همگانی
cafeteria messing ناهار خوری همگانی
common good خیر عمومی یا صلاح همگانی
sanitarian کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
indignation meeting مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
gymnopaedic درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
community property اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
assurance بیمه
insurance بیمه
insurer بیمه گر
underwriter بیمه گر
aids to trade بیمه
level premium حق بیمه
assurances بیمه
insurance permium حق بیمه
assurer بیمه گر
underwriters بیمه گر
insurance حق بیمه
premiums حق بیمه
premium حق بیمه
insurance premium حق بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
insurer, underwriter بیمه گر
insurers بیمه گر
water supply تامین اب
safety limit حد تامین
security تامین
water supplies تامین اب
covers تامین
cover تامین
hedging تامین
securement تامین
securing تامین
coverings تامین
safety تامین
social اجتماعی
ecclesiastic اجتماعی
ecclesiastics اجتماعی
communal اجتماعی
public اجتماعی
communally اجتماعی
anti social ضد اجتماعی
anti-social ضد اجتماعی
Republican اجتماعی
socio economic اجتماعی
processionary اجتماعی
Republicans اجتماعی
socio political اجتماعی
societal اجتماعی
the herd instinct حس اجتماعی
employer's liability insurance company شرکت بیمه
insured, policy holder بیمه شده
insurance cover پوشش بیمه
joint insurance بیمه اشتراکی
policy holder دارنده بیمه
deductible فرانشیز بیمه
insurance company شرکت بیمه
insurance policies بیمه نامه
insurance policy بیمه نامه
insurance policy قرارداد بیمه
insurance certificate بیمه اتکایی
insurance policies سند بیمه
property insurance بیمه دارائی
insurance certificate گواهی بیمه
pension insurance بیمه بازنشستگی
fire insurance بیمه حریق
health insurance بیمه بهداشت
marine insurance بیمه دریایی
insurance policies قرارداد بیمه
marine insurance بیمه بحری
term insurance بیمه موقت
actuaries کارشناس بیمه
leading insurer بیمه گر اصلی
actuaries متخصص بیمه
actuary کارشناس بیمه
actuary متخصص بیمه
hull insurance بیمه بدنه
insurance پول بیمه
old age insurance بیمه بازنشستگی
health insurance بیمه تندرستی
insurance policy سند بیمه
insurable بیمه کردنی
insurance broker دلال بیمه
coinsurance بیمه مشترک
national insurance بیمه ملی
coinsurance بیمه اتکایی
insurance agent نماینده بیمه
co insurance بیمه مشترک
class d allotment کسورات بیمه
insurable قابل بیمه
cargo insurance بیمه محمولات
cargo insurance بیمه بار
cargo insurance بیمه محموله
blanket insurance بیمه کلی
assurable بیمه کردنی
insurance agent عامل بیمه
accident insurance بیمه تصادفات
accident insurance بیمه حوادث
reinsurer بیمه گر اتکائی
insurance certificate بیمه مشترک
industrial insurance بیمه صنعتی
insurant بیمه گذار
credit insurance بیمه اعتبار
health insurance بیمه بهداشتی
reinsurance بیمه مجدد
insurability بیمه برداری
contingency insurance بیمه احتیاطی
reinsurance بیمه اتکایی
insurance broker واسطه بیمه
reinsurance بیمه اتکائی
comprehensive insurance بیمه کامل
insurable بیمه شدنی
comprehensive insurance بیمه جامع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com