English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
chronic unemployment بیکاری مزمن
Other Matches
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
chronic مزمن
protensive مزمن
persistent مزمن
ailment بیماری مزمن
ailments بیماری مزمن
chronic inflation تورم مزمن
chronic pain درد مزمن
secular inflation تورم مزمن
secular stagnation رکود مزمن
inveterately بطور دیرینه یا مزمن
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
leucorrhoea سوزنک مزمن غیرمسری زنان
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
strychninism مسمومیت مزمن در اثراستعمال ممتد استرکنین
whites سوزنک مزمن غیر مسری زنان
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
vacation بیکاری
idly به بیکاری
sloth بیکاری
idleness بیکاری
inoccupation بیکاری
unemployment بیکاری
vacations بیکاری
idless بیکاری
structural unemployment بیکاری ساختاری
cyclical unemployment بیکاری ادواری
seasonal unemployment بیکاری فصلی
residual unemployment بیکاری باقیمانده
unemployment rate نرخ بیکاری
structural unemployment بیکاری بنیادی
voluntary unemployment بیکاری ارادی
technological unemployment بیکاری فنی
unemployment inflation dilemma معمای بیکاری
unemployment insurance بیمه بیکاری
jobless وابسته به بیکاری
an off day روز بیکاری
In ones spare time . دروقت بیکاری
rate of unemployment نرخ بیکاری
cyclical unemployment بیکاری دورانی
frictional unemployment بیکاری اصطکاکی
latency زمان بیکاری
mass unemployment بیکاری انبوه
down time زمان بیکاری
intellectual unemployment بیکاری تحصیلکرده ها
disguised unemployment بیکاری نامرئی
off hours ساعات بیکاری
hidden unemployment بیکاری پنهان
idle hours ساعتهای بیکاری
disguised unemployment بیکاری پنهان
marginal unemployment بیکاری نهائی
involuntary unemployment بیکاری غیر ارادی
kief بنگ کیف بیکاری
dole حق بیمه ایام بیکاری
idleness بیکاری تنبلی بطالت
inactively از روی بیکاری بطورغیرفعال
idlesse بیکاری تنبلی بطالت
vacant hours ساعات بیکاری یا فراغت
quantity of leisure مقدار ساعات بیکاری
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
natural unemployment rate نرخ بیکاری طبیعی
lay off فصل کم کاری دوره بیکاری
technological unemployment بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
Time hangs heavily on my hands. از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
inflationary gap بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
idle time دوره فترت زمان بیکاری
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
leisure hours ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
I am obsessed by fear of unemployment . تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
frictional unemployment بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
mondayish بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
new deal برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com