English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8 milliseconds)
English Persian
trimmer تادیب کننده
Search result with all words
corrective تادیب کننده اصلاحی
correctives تادیب کننده اصلاحی
Other Matches
discipline تادیب
disciplines تادیب
crackdowns تادیب
chastisement تادیب
correction تادیب
disciplining تادیب
crackdown تادیب
disciplining تادیب ترتیب
discipline تادیب ترتیب
bridewell تادیب گاه
self discipline تادیب نفس
discipline تادیب کردن
disciplining تادیب کردن
self-discipline تادیب نفس
disciplines تادیب ترتیب
to dress down تادیب کردن
self castigation تادیب نفس
disciplines تادیب کردن
amerce تادیب کردن
school تادیب یا تربیت کردن
self discipline انضباط نفس تادیب
correction غلط گیری تادیب
schools تادیب یا تربیت کردن
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
correcting اصلاح کردن تادیب کردن
correct اصلاح کردن تادیب کردن
corrects اصلاح کردن تادیب کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refuser رد کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
refutative رد کننده
deflective کج کننده
refutatory رد کننده
mauler له کننده
benders خم کننده
fillet پر کننده
mumbler من من کننده
fillets پر کننده
hoppers لی لی کننده
percutient دق کننده
thinner کم کننده
repudiationist رد کننده
surfy کف کننده
crepitant خش خش کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
deletive حک کننده
swooner غش کننده
hopper لی لی کننده
abjurer or abjuror کننده
fizzy کف کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
jaberer پچ پچ کننده
crusher له کننده
syncopator غش کننده
skittish رم کننده
prater پچ پچ کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
prattfall پچ پچ کننده
puffer پف کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
whisperer پچ پچ کننده
spurner رد کننده
rebutter رد کننده
doer کننده
filler پر کننده
attacking تک کننده
fillers پر کننده
attenuant اب کننده
bandwidth یچ کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
noncommittal رد کننده
bender خم کننده
bidder کننده
ear-splitting کر کننده
bidders کننده
catterer پچ پچ کننده
squelcher له کننده
trackers پی کننده
fluxing oil اب کننده
tracker پی کننده
solver حل کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com