Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English
Persian
falsifier
تحریف کننده
garbler
تحریف کننده
falsifyer
تحریف کننده
Other Matches
garble
تحریف تحریف کردن
anagrams
تحریف
anagram
تحریف
mutilation
تحریف
falsification
تحریف
distortions
تحریف
falsifyer
تحریف
distortion
تحریف
corruption
تحریف
multilation
تحریف
agonised
تحریف کردن
mutilated
تحریف شده
anagrammatize
تحریف کردن
sophistication
اغوا تحریف
slants
تحریف کردن
tamper with
تحریف کردن
agonizes
تحریف کردن
distorted
تحریف شده
agonized
تحریف کردن
agonize
تحریف کردن
agonising
تحریف کردن
agonises
تحریف کردن
slant
تحریف کردن
paramnesia
تحریف حافظه
falsifying
تحریف کردن
corrupt
تحریف شده
slanted
تحریف کردن
perverted
تحریف شده
retrospective falsification
تحریف گذشته
distorts
تحریف کردن
distort
تحریف کردن
falsify
تحریف کردن
falsifies
تحریف کردن
corrupts
تحریف شده
corrupting
تحریف شده
mutilate
تحریف کردن
mutilates
تحریف کردن
corrupted
تحریف شده
mutilating
تحریف کردن
falsified
تحریف کردن
perceptual distortion
تحریف ادراکی
distorted prices
قیمتهای تحریف شده
ban
حکم تحریف یا توقیف
bans
حکم تحریف یا توقیف
banning
حکم تحریف یا توقیف
garble
تحریف یا ناقص کردن
anagrammatic
وابسته به قلب و تحریف
anagrammatical
وابسته به قلب و تحریف
skews
تحریف کردن نامتوازن
skewing
تحریف کردن نامتوازن
skew
تحریف کردن نامتوازن
diddled
تحریف کردن به وسیله داده
diddles
تحریف کردن به وسیله داده
diddling
تحریف کردن به وسیله داده
diddle
تحریف کردن به وسیله داده
mutilates
تحریف شدن معیوب کردن
mutilating
تحریف شدن معیوب کردن
interpolate
باعبارت تازه تحریف کردن
interpolated
باعبارت تازه تحریف کردن
interpolates
باعبارت تازه تحریف کردن
interpolating
باعبارت تازه تحریف کردن
mutilate
تحریف شدن معیوب کردن
twisters
کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
twister
کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
spoliation
تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
fascism
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
hanger
اویزان کننده معلق کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
ems dispatch
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deflective
کج کننده
hoppers
لی لی کننده
spurner
رد کننده
attacking
تک کننده
prater
پچ پچ کننده
fluxing oil
اب کننده
commulator
یک سو کننده
renunciant
رد کننده
squasher
له کننده
benders
خم کننده
bender
خم کننده
renunciant
کننده
ear-splitting
کر کننده
prattfall
پچ پچ کننده
whisperer
پچ پچ کننده
tracker
پی کننده
puffer
پف کننده
rebutter
رد کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com