Dictiornary-Farsi | تحسین حضار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 80 (5 milliseconds)

English	Persian
ovation	تحسین حضار
ovations	تحسین حضار


Other Matches

audience	حضار مستمعین
attendance	حضار همراهان
grandstands	حضار شنوندگان
audience	حضار شنوندگان
curtain call	کف زدن حضار
curtain calls	کف زدن حضار
attendances	حضار همراهان
audiences	حضار مستمعین
audiences	حضار شنوندگان
grandstand	حضار شنوندگان
offertory	سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
acclamation	تحسین
universal applause	تحسین
applause	تحسین
acclaiming	تحسین
praises	تحسین
praise	تحسین
acclaims	تحسین
acclaim	تحسین
praised	تحسین
acclaimed	تحسین
praising	تحسین
appreciable	قابل تحسین
amazing <adj.>	قابل تحسین
astonishing <adj.>	قابل تحسین
appreciably	قابل تحسین
praise	تحسین پرستش
praised	تحسین پرستش
compelling <adj.>	تحسین برانگیز
taken	مورد تحسین
praises	تحسین پرستش
astounding <adj.>	قابل تحسین
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	قابل تحسین
wondrous <adj.>	قابل تحسین
wonderful <adj.>	قابل تحسین
stupendous <adj.>	قابل تحسین
startling <adj.>	قابل تحسین
prodigious <adj.>	قابل تحسین
marvelous [American] <adj.>	قابل تحسین
marvellous [British] <adj.>	قابل تحسین
approbativeness	حس جلب تحسین
acclamatory	تحسین امیز
applaudable	قابل تحسین
admiringly	از روی تحسین
acclamable	قابل تحسین
admire	تحسین کردن
admirers	تحسین کننده
admirer	تحسین کننده
admirable <adj.>	قابل تحسین
acclamation	تحسین و شادی
admired	تحسین کردن
admires	تحسین کردن
admiration	پسند تحسین
applauds	تحسین کردن
applauding	تحسین کردن
applauded	تحسین کردن
applaud	تحسین کردن
applauder	تحسین کننده
applaudingly	از روی تحسین
praising	تحسین پرستش
approvable	شایان تحسین
take off one's hat to	تحسین کردن
approbatory	تحسین امیز
to take off one's hat to	تحسین کردن
approbative	تحسین امیز
applausive	تحسین امیز
acclamation	آفرین [تشویق] [تحسین]
self admiration	تحسین خود خودپسندی
laudatory	مربوط به تحسین وتمجید
ilolater	ستایشگر تحسین کننده
laudative	مربوط به تحسین وتمجید
acclamatory	مبنی برهلهله و تحسین
acclamatory shaus	فریادهای تحسین امیز
overpraise	بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to be filled with a	تحسین کردن درشگفت شدن
to meet any one's a	مورد تحسین کسی واقع شدن
accaimer	هلهله کننده تحسین کننده
approval by acclamation	تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است