English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (17 milliseconds)
English Persian
admirer تحسین کننده
admirers تحسین کننده
applauder تحسین کننده
Search result with all words
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
ilolater ستایشگر تحسین کننده
Other Matches
universal applause تحسین
praising تحسین
praises تحسین
acclaim تحسین
acclaimed تحسین
acclaiming تحسین
acclaims تحسین
praise تحسین
praised تحسین
acclamation تحسین
applause تحسین
astonishing <adj.> قابل تحسین
astounding <adj.> قابل تحسین
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> قابل تحسین
marvellous [British] <adj.> قابل تحسین
marvelous [American] <adj.> قابل تحسین
prodigious <adj.> قابل تحسین
acclamatory تحسین امیز
startling <adj.> قابل تحسین
stupendous <adj.> قابل تحسین
wonderful <adj.> قابل تحسین
applauded تحسین کردن
applauding تحسین کردن
applauds تحسین کردن
amazing <adj.> قابل تحسین
applaud تحسین کردن
admiration پسند تحسین
appreciable قابل تحسین
appreciably قابل تحسین
admiringly از روی تحسین
admire تحسین کردن
admired تحسین کردن
admires تحسین کردن
take off one's hat to تحسین کردن
acclamable قابل تحسین
to take off one's hat to تحسین کردن
praising تحسین پرستش
taken مورد تحسین
admirable <adj.> قابل تحسین
ovations تحسین حضار
applaudable قابل تحسین
approbative تحسین امیز
approbativeness حس جلب تحسین
approvable شایان تحسین
approbatory تحسین امیز
compelling <adj.> تحسین برانگیز
wondrous <adj.> قابل تحسین
praise تحسین پرستش
praises تحسین پرستش
acclamation تحسین و شادی
applaudingly از روی تحسین
applausive تحسین امیز
ovation تحسین حضار
praised تحسین پرستش
self admiration تحسین خود خودپسندی
acclamation آفرین [تشویق] [تحسین]
acclamatory shaus فریادهای تحسین امیز
acclamatory مبنی برهلهله و تحسین
laudatory مربوط به تحسین وتمجید
laudative مربوط به تحسین وتمجید
to be filled with a تحسین کردن درشگفت شدن
overpraise بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to meet any one's a مورد تحسین کسی واقع شدن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solvent اب کننده
solvents اب کننده
doer کننده
ear-splitting کر کننده
doers کننده
prater پچ پچ کننده
refutative رد کننده
swooner غش کننده
prattfall پچ پچ کننده
surfy کف کننده
renunciant رد کننده
catterer پچ پچ کننده
renunciant کننده
crepitant خش خش کننده
syncopator غش کننده
trackers پی کننده
commulator یک سو کننده
crusher له کننده
hoppers لی لی کننده
rebutter رد کننده
solver حل کننده
skittish رم کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com