English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
stress tolerance تحمل فشار روانی
Other Matches
stress فشار روانی
stressing فشار روانی
stresses فشار روانی
stressable <adj.> فشار روانی پذیر
acute stress reaction واکنش حاد فشار روانی
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
forcing قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
force قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
too much of a good thing غیر قابل تحمل تحمل ناپذیر
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
freedom روانی
fluency روانی
psychic روانی
flow روانی
psychical روانی
flowed روانی
flows روانی
liquid limit حد روانی
freedoms روانی
mental روانی
yield point حد روانی
fluidity روانی
subversive روانی
mellifluence روانی
psychological روانی
volubility روانی
facility روانی
subversives روانی
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
psychognosis شناخت روانی
psychodiagnosis تشخیص روانی
psychotic بیمار روانی
exopsychic برون روانی
psychograph نمودار روانی
psycholepsis افت روانی
psychasthenia ضعف روانی
psychogenesis پدیدایی روانی
psychic energy نیروی روانی
supersensible روحی روانی
psychic deafness ناشنوایی روانی
psychic secretion تراوش روانی
psychic blindness نابینایی روانی
psychic apparatus دستگاه روانی
psychiatric social work مددکاری روانی
psychiatric nurse پرستار روانی
psychiatric hospital بیمارستان روانی
psychic trauma اسیب روانی
psychosis بیماری روانی
psycholepsy افت روانی
psychological environment محیط روانی
psychological factors عوامل روانی
nervous breakdown فروباشی روانی
moods وضع روانی
mood وضع روانی
psychological warfare جنگ روانی
mentally از نظر روانی
sanity سلامت روانی
psychotherapy درمان روانی
fluidity روانی بیان
psychiatry پزشکی روانی
sociopsychological اجتماعی- روانی
stream of consciousness تسلسل روانی
psychoanalysis تحلیل روانی
gift of the gab روانی زبان
complex عقده روانی
nervous breakdown بحران روانی
nervous breakdowns فروباشی روانی
psychological field میدان روانی
psychological operations عملیات روانی
psychological scale مقیاس روانی
psychological space فضای روانی
psychomotor روانی- حرکتی
analeptic نیروبخش روانی
psychopathy معالجه روانی
psychopathy اختلالات روانی
psychopaysical روانی- فیزیکی
psychopharmacology داروشناسی روانی
psychosexual روانی- جنسی
psychosocial روانی- اجتماعی
psychosurgery جراحی روانی
psyho بیمار روانی
nervous breakdowns بحران روانی
complexes عقده روانی
liquid limit مرز روانی
cathexis نیروگذاری روانی
cathexis تمرکز روانی
mental health بهداشت روانی
mental examination معاینه روانی
cathexis انرژی روانی
mental economy اقتصاد روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
mental disturbance اختلال روانی
mental disorder بیماری روانی
versatility روانی مهارت
playing the man بازی روانی
liquid limit test ازمون حد روانی
mental illness بیماری روانی
flows روانی سلاست
flowed روانی سلاست
flow روانی سلاست
neurasthenia خسته روانی
psychological test ازمون روانی
mental test ازمون روانی
physical psychological تنی- روانی
mental status وضع روانی
mental disorder اختلال روانی
mental hygiene بهداشت روانی
endopsychic درون روانی
mental derangement اشفتگی روانی
psychopaths بیمار روانی
neurosis اختلال روانی
intrapsychic درون روانی
mental conflict تعارض روانی
mental disease بیماری روانی
ease of style روانی انشا
psychopath بیمار روانی
physical psychological جسمی- روانی
mental health سلامت روانی
neuroses اختلال روانی
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
neuropsychiatric مرض روانی و عصبی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
reflux column ستون باز روانی
reagent موضوع ازمایش روانی
psychotherapeutic وابسته بدرمان روانی
viscosity ناروانی کند روانی
facility وسیله تسهیل روانی
nervous breakdown واماندگی روانی [پزشکی]
mental element of crime عنصر روانی جرم
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
nervous breakdown ناتوانی روانی [پزشکی]
psi ability توانایی فرا روانی
reflux condenser چگالنده باز روانی
psychological warfare عملیات جنگ روانی
to speak with f. به روانی سخن گفتن
mental measurement اندازه گیری روانی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
psychasthenia خستگی روانی بی تصیمی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
stressing تنش جسمانی- روانی
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
psychologism پیروی از اصول روانی
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
phrenology جمجمه شناسی روانی
psychopaths مبتلا بامراض روانی
psychopath مبتلا بامراض روانی
psychic determinism علیت گرایی روانی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
psychodiagnostics ابزارهای تشخیص روانی
psychodrama نقش گزاری روانی
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
psychodynamics پویش شناسی روانی
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
psychopathologist اسیب شناس روانی
intrapsychic conflict تعارض درون روانی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
psychopathology اسیب شناسی روانی
stress تنش جسمانی- روانی
stresses تنش جسمانی- روانی
pgr بازتاب گالوانیکی- روانی
psychonomics محیط شناسی روانی
good humor تحمل
toleration تحمل
enduringness تحمل
tolerance تحمل
tolerances تحمل
passiveness تحمل
longanimity تحمل
endurance تحمل
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
psychopathology علم اسیب شناسی روانی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
expected time زمان تحمل
withstood تحمل کردن
abiding تحمل کننده
suffered تحمل کردن
suffers تحمل کردن
suffer تحمل کردن
keep up تحمل کردن
withstands تحمل کردن
dree تحمل کردن
tolerate تحمل کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com