Dictiornary-Farsi | تخلیه الکتروستاتیکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی


Other Matches

cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
electrostatic galvanometer	گالوانومتر الکتروستاتیکی
electrostatic deflection	خمش الکتروستاتیکی
electrostatic machine	ماشین الکتروستاتیکی
electrostatic system	دستگاه الکتروستاتیکی
electrostatic lens	عدسی الکتروستاتیکی
electrostatic capacitive	فرفیت الکتروستاتیکی
electrostatic generator	مولد الکتروستاتیکی
electrostatic field	میدان الکتروستاتیکی
electrostatic induction	القای الکتروستاتیکی
electrostatic focusing	تمرکز الکتروستاتیکی
electrostatic microscope	میکروسکپ الکتروستاتیکی
electrostatic force	نیروی الکتروستاتیکی
electrostatic grid	شبکه فرمان الکتروستاتیکی
electrostatic crystal field theory	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
unloading	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
evacuated	تخلیه
depletion	تخلیه
emptying	تخلیه
evacuates	تخلیه
evacuate	تخلیه
stripping	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharge	تخلیه
exhaust	تخلیه
exhausts	تخلیه
evacuating	تخلیه
unstuffing	تخلیه
LSD	تخلیه
discharges	تخلیه
disembarkation	تخلیه
education pipe	لوله تخلیه
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrical discharge	تخلیه برقی
electric discharge	تخلیه الکتریکی
debarkation net	تور تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
dejecta	تخلیه مدفوع
discharge end	محل تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
defecation	تخلیه شکم
oscillating discharge	تخلیه مواج
tipper	تخلیه کننده
surging discharge	تخلیه نوشی
sluiceway	دهانه تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
rotary discharger	تخلیه گر گردان
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
road clearance	تخلیه جاده
residual discharge	تخلیه مانده
impulse discharge	تخلیه ضربهای
high rate discharge	تخلیه شدید
glow discharge	تخلیه تابنده
glow discharge	تخلیه تابناک
flaming discharge	تخلیه مشتعل
exhaust stroke	مرحله تخلیه
to offload	تخلیه کردن
exhaust chute	ناودان تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
escape channel	مجرای تخلیه اب
internal discharge	تخلیه داخلی
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
lightning discharge current	جریان تخلیه
relief well	چاه تخلیه
point discharge	تخلیه نقطهای
ozone depletion	تخلیه اوزون
undulatory discharge	تخلیه مواج
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بهداری
main discharge	تخلیه اصلی
medical evacuation	تخلیه بیماران
sluice	دریچه تخلیه
evacuated	تخلیه کردن
abreaction	تخلیه هیجانی
discharges	تخلیه بار
draining	تخلیه کردن
drains	تخلیه کردن
discharges	تخلیه الکتریکی
catharsis	تخلیه هیجانی
evacuate	تخلیه کردن
air evacuation	تخلیه هوایی
discharge	تخلیه بار
area evacuation	تخلیه منطقهای
sluiced	دریچه تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
evacuating	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
unloads	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
disembark	تخلیه کردن
depopulation	تخلیه جمعیت
chain of evacuation	سیستم تخلیه
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
bank sluice	دریچه تخلیه
corona discharge	تخلیه کورونا
corona discharge	تخلیه الکتریکی
disembarked	تخلیه کردن
corollary discharge	تخلیه تبعی
quit	تخلیه خانه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
quitting	تخلیه خانه
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
discharge	تخلیه الکتریکی
disembarks	تخلیه کردن
blow off	شیر تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
disembarking	تخلیه کردن
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
gas discharge arrester	برقگیر تخلیه گازی
defecating	تخلیه کردن شکم
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
defecated	تخلیه کردن شکم
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
defecate	تخلیه کردن شکم
road clearance	تخلیه کردن جاده
defecates	تخلیه کردن شکم
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
main gap	فاصله تخلیه اصلی
landing order	اجازه تخلیه بار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
evacuated	تخلیه مزاج کردن
local action	تخلیه موضعی باتری
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
evacuates	تخلیه مزاج کردن
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
evacuate	تخلیه مزاج کردن
furnace discharged end	انتهای تخلیه کوره
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
electric discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی
discharge	شلیک عصبی تخلیه
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
diffusion	تخلیه کردن بافشار