Dictiornary-Farsi | تخلیه اول تاونزند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
first townsend discharge	تخلیه اول تاونزند


Search result with all words

second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
Other Matches

townsend coefficent	ضریب تاونزند
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
depletion	تخلیه
evacuated	تخلیه
LSD	تخلیه
unstuffing	تخلیه
emptying	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharged	تخلیه
exhaust	تخلیه
evacuating	تخلیه
exhausts	تخلیه
unloading	تخلیه
evacuates	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
evacuate	تخلیه
discharges	تخلیه
discharge	تخلیه
stripping	تخلیه
disembarkation	تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharging berth	اسکله تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
defecation	تخلیه شکم
drain plug	پیچ تخلیه
corona discharge	تخلیه کورونا
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
corollary discharge	تخلیه تبعی
corona discharge	تخلیه الکتریکی
electric discharge	تخلیه الکتریکی
discharge head	ارتفاع تخلیه
education pipe	لوله تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
dejecta	تخلیه مدفوع
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
drain cock	لوله تخلیه
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
depletion zone	ناحیه تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
depletion barrier	ناحیه تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
debarkation net	تور تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
electron discharge	تخلیه الکترونها
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
tipper	تخلیه کننده
surging discharge	تخلیه نوشی
sluiceway	دهانه تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
rotary discharger	تخلیه گر گردان
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
to offload	تخلیه کردن
road clearance	تخلیه جاده
residual discharge	تخلیه مانده
relief well	چاه تخلیه
internal discharge	تخلیه داخلی
impulse discharge	تخلیه ضربهای
high rate discharge	تخلیه شدید
glow discharge	تخلیه تابنده
glow discharge	تخلیه تابناک
flaming discharge	تخلیه مشتعل
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
escape channel	مجرای تخلیه اب
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
lightning discharge current	جریان تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
point discharge	تخلیه نقطهای
ozone depletion	تخلیه اوزون
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بهداری
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
evacuating	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
depopulation	تخلیه جمعیت
disembarked	تخلیه کردن
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
disembark	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
quit	تخلیه خانه
catharsis	تخلیه هیجانی
abreaction	تخلیه هیجانی
unloads	تخلیه کردن
air evacuation	تخلیه هوایی
discharge	تخلیه الکتریکی
evacuate	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
evacuated	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
area evacuation	تخلیه منطقهای
drains	تخلیه کردن
discharge	تخلیه بار
blow off	شیر تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
draining	تخلیه کردن
sluiced	دریچه تخلیه
drained	تخلیه کردن
discharges	تخلیه بار
discharge pressure	فشار تخلیه
drain	تخلیه کردن
sluice	دریچه تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
discharges	تخلیه الکتریکی
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
chain of evacuation	سیستم تخلیه
bank sluice	دریچه تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
evacuation policy	روش تخلیه پزشکی
landing order	اجازه تخلیه بار
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
discharges	شلیک عصبی تخلیه
evacuates	تخلیه مزاج کردن
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
y valve	شیر تخلیه روغن
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
defecate	تخلیه کردن شکم
defecating	تخلیه کردن شکم
road clearance	تخلیه کردن جاده
defecated	تخلیه کردن شکم
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
local action	تخلیه موضعی باتری
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
main gap	فاصله تخلیه اصلی
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
evacuate	تخلیه مزاج کردن
discharge	شلیک عصبی تخلیه
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
defecates	تخلیه کردن شکم
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
exhaust	تخلیه کردن خروج
exhausts	تخلیه کردن خروج
dust removal	تخلیه گرد و خاک
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
evacuee	پرسنل تخلیه شده
evacuees	پرسنل تخلیه شده
diffusion	تخلیه کردن بافشار
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
evacuated	تخلیه مزاج کردن
degasify	تخلیه کردن گاز
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
electric discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی
luminous discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی