Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
point discharge	تخلیه نقطهای
Other Matches
double row spot welding	جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
pin point	نقطهای
point operation	عمل نقطهای
point particle	ذره نقطهای
bridge spot weld	جوشکاری نقطهای
pinpoint target	هدف نقطهای
multipoint	چند نقطهای
multipoint line	خط چند نقطهای
point target	اماج نقطهای
point charge	بار نقطهای
point contact	کنتاکت نقطهای
point contact	تماس نقطهای
spot welding	جوشکاری نقطهای
two point threshold	استانه دو نقطهای
point estimation	تخمین نقطهای
point elasticity	کشش نقطهای
point estimate	براورد نقطهای
spot welding	جوش نقطهای
point estimation	براورد نقطهای
point defect	نقص نقطهای
dot product	ضرب نقطهای
dot matrix	ماتریس نقطهای
point load	بار نقطهای
point indentification	هویت نقطهای
point function	تابع نقطهای
point imperfection	ناکاملی نقطهای
point group	گروه نقطهای
dot matrix printer	چاپگر با ماتریس نقطهای
dichoglottic stimulation	تحریک دو نقطهای زبان
diglottic stimulation	تحریک دو نقطهای زبان
point biserial correlation	همبستگی دو رشتهای نقطهای
dot matrix printer	چاپگر یا ماتریس نقطهای
single row spot welding	جوشکاری نقطهای سری
spot welding electrode	الکترود جوشکاری نقطهای
spot welding machine	دستگاه جوش نقطهای
lattice point group	گروه نقطهای شبکه
point contact rectifier	یکسو کننده نقطهای
dot matrix printers	چاپگر با ماتریس نقطهای
multipoint circuit	مدار چند نقطهای
dot matrix character	کاراکتر ماتریس نقطهای
rpbis	همبستگی دو رشتهای نقطهای
dot matrix printers	چاپگر یا ماتریس نقطهای
known datum point	نقطهای با مختصات وگرای معلوم
welded contact rectifier	یکسو کننده نقطهای جوش شده
terminals	نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
grazing point	نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
previous spot	نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
terminal	نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
check point	نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
head spot	نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
phantom section	خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
lunitidal interval	فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
turning point	نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points	نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
popeye	در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
diaeresis	دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis	دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
real stagnation point	نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
center of gyration	نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
collimate	تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
epicycloid	منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
disembarkation	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
emptying	تخلیه
unloading	تخلیه
exhausts	تخلیه
exhaust	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharged	تخلیه
discharge	تخلیه
discharges	تخلیه
unstuffing	تخلیه
LSD	تخلیه
stripping	تخلیه
evacuated	تخلیه
evacuates	تخلیه
depletion	تخلیه
evacuating	تخلیه
evacuate	تخلیه
centroid	در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
electron discharge	تخلیه الکترونها
escape channel	مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
drain plug	پیچ تخلیه
education pipe	لوله تخلیه
electric discharge	تخلیه الکتریکی
electrical discharge	تخلیه برقی
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge end	سمت تخلیه
to offload	تخلیه کردن
evacuant	تخلیه کننده
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
ozone depletion	تخلیه اوزون
tipper	تخلیه کننده
residual discharge	تخلیه مانده
road clearance	تخلیه جاده
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
rotary discharger	تخلیه گر گردان
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
site clearance	تخلیه کارگاه
sluiceway	دهانه تخلیه
surging discharge	تخلیه نوشی
medical evacuation	تخلیه پزشکی
glow discharge	تخلیه تابنده
glow discharge	تخلیه تابناک
flaming discharge	تخلیه مشتعل
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
high rate discharge	تخلیه شدید
medical evacuation	تخلیه بهداری
main discharge	تخلیه اصلی
lightning discharge current	جریان تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
internal discharge	تخلیه داخلی
impulse discharge	تخلیه ضربهای
relief well	چاه تخلیه
catharsis	تخلیه هیجانی
evacuated	تخلیه کردن
blow off	شیر تخلیه
evacuate	تخلیه کردن
brush discharge	تخلیه جارویی
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
disembarks	تخلیه کردن
drains	تخلیه کردن
chain of evacuation	سیستم تخلیه
draining	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
sluices	دریچه تخلیه
evacuates	تخلیه کردن
abreaction	تخلیه هیجانی
air evacuation	تخلیه هوایی
area evacuation	تخلیه منطقهای
unloads	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
bank sluice	دریچه تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
vacating	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
sluiced	دریچه تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
corona discharge	تخلیه الکتریکی
dejecta	تخلیه مدفوع
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
depopulation	تخلیه جمعیت
corona discharge	تخلیه کورونا
depletion layer	ناحیه تخلیه
discharge	تخلیه بار
depletion zone	ناحیه تخلیه
discharge	تخلیه الکتریکی
depletion barrier	ناحیه تخلیه
debarkation net	تور تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
defecation	تخلیه شکم
quit	تخلیه خانه
corollary discharge	تخلیه تبعی
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
discharges	تخلیه بار
discharges	تخلیه الکتریکی
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com