Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
trophic level
تراز خوراکی
Other Matches
camper level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
storage level
تراز ذخیره تراز مخزن
contours
خطوط تراز یا منحنیهای تراز
levels
تراز کردن تراز
level
تراز کردن تراز
leveled
تراز کردن تراز
levelled
تراز کردن تراز
meal
خوراکی
comestible
خوراکی
chows
خوراکی
meals
خوراکی
edible
خوراکی
chow
خوراکی
eating
خوراکی
cates
خوراکی
viands
خوراکی
oyster
صدف خوراکی
strawberry
چلیک خوراکی
strawberries
چلیک خوراکی
articles of food
موادغذایی یا خوراکی
green vegetable
سبزی خوراکی
green meat
گیاه خوراکی
mussles
صدف خوراکی
oysters
صدف خوراکی
roughage
مواد خوراکی زبر
salmonberry
تمشک سرخ خوراکی
meadow mushroom
قارچ خوراکی معمولی
morel
قارچ مورکلای خوراکی
sego
پیاز خوراکی زنبق
potherb
سبزیهای معطر خوراکی
periwig
نوعی صدف خوراکی
turbot
ماهی پهن خوراکی
champignon
نوعی قارچ خوراکی
pinyon
تخم خوراکی کاج
pinon
تخم خوراکی کاج
cero
نوعی ماهی خوراکی
larders
گنجه خوراک خوراکی
truffle
قارچ خوراکی دنبلان
truffles
قارچ خوراکی دنبلان
larder
گنجه خوراک خوراکی
morelle
قارچ مورکلای خوراکی
sockeye
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
gemma
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
shell bean
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
winkles
جابجا کردن حلزون خوراکی
porgy
ماهی خوراکی دندان دار
porgee
ماهی خوراکی دندان دار
cantarellus
نوعی قارچ کوهی خوراکی
winkle
جابجا کردن حلزون خوراکی
greenling
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
root crops
محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
spat
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
snapping turtle
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
terrapin
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapins
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
whiting
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
burnt offering
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offerings
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
shad
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
timbale
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
pitting corrosion
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
clams
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
spirit levels
تراز
flush
تراز
flushes
تراز
quadrant
تراز
flushing
تراز
level
تراز
spirit level
تراز
level with each other
در یک تراز
levelling straightedge
خط کش تراز
balance
تراز
site
تراز
bottom level
تراز کف
graphical site table
خط کش تراز
balances
تراز
balancing
تراز
sited
تراز
sites
تراز
water level
تراز اب
degenerated
هم تراز
degenerates
هم تراز
leveled
هم تراز
leveled
تراز
degenerating
هم تراز
level
هم تراز
f. with the woll
تراز
surface plate
تراز
yokefellow
هم تراز
degenerate
هم تراز
levels
هم تراز
levels
تراز
levelled
تراز
levelled
هم تراز
To go bad . To rot . To spoilt .
خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
gunner's quadrant
تراز ربعی
cross level buble
حباب تراز
ground state
تراز اصلی
elevation quadrant
تراز تیر
elevation quadrant
تراز ربعی
degenerate orbitals
اوربیتالهای هم تراز
energy level
تراز انژی
energy level
تراز انرژی
exceptional water level
تراز استثنایی اب
excitation state
تراز تحریک
fermi characteristic energy level
تراز فرمی
fermi level
تراز فرمی
induction balance
تراز القا
left justify
هم تراز کردن از چپ
rotational level
تراز چرخشی
site scale
طبله تراز
storage level
تراز خزانه
trial balance
تراز ازمایشی
visible balance
تراز مرئی
visible balance
تراز اشکار
water level gage
تراز سنج
water level observation
بررسی تراز اب
water level recorder
تراز نگار اب
resonance state
تراز تشدیدی
quadrantal
مربوط به تراز
power level
تراز توان
level buble
حباب تراز
level surface
سطح تراز
levelling staff
شاخص تراز
maximum water level
بیشینه تراز
level to
تراز کردن
normal energy level
تراز متعارفی
normal water level
تراز بهنجار اب
on a par
دریک تراز
permanent water level
تراز پیوسته اب
builder level
تراز بنایی
platen
میز تراز
position angle
زاویه تراز
white level
تراز سفید
levelled
تراز بنایی
aligning edge
لبه هم تراز
slightest
تراز کردن
angle of site
زاویه تراز
slightest
تراز لاغر
slighter
تراز کردن
slighter
تراز لاغر
slighted
تراز کردن
background level
تراز زمینه
balance coil
پیچک تراز
slighted
تراز لاغر
slight
تراز کردن
slight
تراز لاغر
equals
هم تراز کردن
balance of trade
تراز بازرگانی
balance of trade
تراز تجاری
equalling
هم تراز کردن
slighting
تراز لاغر
slighting
تراز کردن
aligner
هم تراز کننده
levels
تراز بنایی
leveled
تراز بنایی
justifies
هم تراز کردن
level
تراز بنایی
justify
هم تراز کردن
ground level
تراز زمین
justifying
هم تراز کردن
balance sheet
تراز نامه
balance sheets
تراز نامه
behind
عقب تراز
behinds
عقب تراز
leveling
تراز کردن
slights
تراز کردن
abnormal water level
تراز استثنائی آب
slights
تراز لاغر
acceptor level
تراز گیرنده
equalled
هم تراز کردن
equaling
هم تراز کردن
equaled
هم تراز کردن
cross level
تراز کردن
spirit levels
تراز حبابدار
aligning
هم تراز کردن
contour line
منحنی تراز
spirit level
تراز حبابدار
even
تراز مساوی
aligns
هم تراز کردن
left justified
هم تراز شده از چپ
balance
تراز همیاری
balances
تراز همیاری
contourline
منحنی تراز
aligned
هم تراز کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com