English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
astreated تزئین شده با ستاره ها
Search result with all words
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
Other Matches
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet ستاره سیار ستاره بخت
planets ستاره سیار ستاره بخت
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform ستاره وار ستاره وش
ornamentation تزئین
garnishment تزئین
adornments تزئین
adornment تزئین
embellishment تزئین
embellishments تزئین
ornament تزئین کردن
coquillage تزئین صدفی
anconis حاشیه تزئین
ancon حاشیه تزئین
bedight تزئین کردن
knull [تزئین محدب شکل]
floriated تزئین شده باگل
emblazonment تزئین با نشان و علائم
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
prank شوخی زننده تزئین کردن
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
spots باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
cul-de-lame تزئین آویخته [به مانند اهرام]
prince's feather تزئین برجسته پشت صندلی
pranks شوخی زننده تزئین کردن
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
marqueterie تزئین باچوب وگوش ماهی
japanize بسبک ژاپونی تزئین نمودن
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
marquetry تزئین باچوب وگوش ماهی
landscaping چشم انداز بامنظره تزئین کردن
caulcole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
landscape چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscapes چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaped چشم انداز بامنظره تزئین کردن
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
boulle تزئین اطاق بصورت مرصع کاری
caulicole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cauliculus [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caul [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
enrichment [هر تزئین شبیه زوار تخم مرغ]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
landscape gardeners متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardener متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
needle work سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
ornament [تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
willowware بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
overcasting شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
jewelled [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
ajaraca [تزئین اسپانیایی دیوارهای آجری که از نقش هایی به اندازه یک نیم آجر تشکیل شده است.]
tossle منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
stars ستاره
stellar پر ستاره
starred ستاره
aster ستاره
star ستاره
asterisk ستاره
asterisks ستاره
starless بی ستاره
lucifer ستاره بامدادی
lodestar ستاره راهنما
morning star ستاره صبح
planetesimal کوچک ستاره
pluto ستاره پلوتو
polaris ستاره قطبی
polaris ستاره جدی
lodestaror load ستاره قطبی
nova فانی ستاره
north star ستاره شمالی
medusa ستاره دریایی
moring star ستاره بامداد
morning star ستاره بامدادی
multiple star ستاره چندگانه
neptune ستاره نپتون
lunette ستاره صغیر
neutron star ستاره نوترونی
north star ستاره قطبی
star bit بیت ستاره
starlet ستاره کوچک
starlet ستاره کوره
starlike ستاره مانند
stellate ستاره مانند
stelliform بشکل ستاره
supergaint ستاره ابرغول
uranus ستاره اورانوس
vesper ستاره غروب
y connection اتصال ستاره
y network شبکه ستاره
y winding اتصال ستاره
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
star washer واشر ستاره ای
y voltage ولتاژ ستاره
polestar ستاره قطبی
proto star پیش ستاره
pulsating star ستاره تپنده
sabaism ستاره پرستی
sea nettle ستاره دریای
farsi be engilisi ارایشگاه ستاره
star connection اتصال ستاره
star finder ستاره یاب
star spangled مزین به ستاره
star spangled ستاره نشان
star voltage ولتاژ ستاره
hexagram ستاره شش وجهی
astronmer ستاره شناس
asterism نشان ستاره
starfish ستاره دریایی
asterial ستاره شکل
d. star ستاره جفتی
day star ستاره بامداد
daystar ستاره بامداد
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
comets ستاره گیسودار
stellar شبیه ستاره
stellar ستاره وار
Jove ستاره مشتری
shooting star ستاره ثاقب
mars ستاره مریخ
companion ستاره ندیم
astronavigation ستاره نوردی
Pole Star ستاره قطبی
astral شبیه ستاره
asteroidal مانند ستاره
astronomers ستاره شناس
cameleopardalis ستاره زرافه
astronomer ستاره شناس
camelopard ستاره زرافه
goat ستاره جدی
asterisks نشان ستاره
asterisk نشان ستاره
asteroid شبیه ستاره
hesperus ستاره شام
pips ستاره سردوش
pipping ستاره سردوش
pipped ستاره سردوش
pip ستاره سردوش
shooting stars ستاره ثاقب
loadstar ستاره قطبی
goats ستاره جدی
loadstar ستاره راهنما
hesper ستاره مغرب
comet ستاره گیسودار
astrologers ستاره شناس
dwarf star ستاره کوتوله
astrologer ستاره شناس
evening star ستاره شامگاهی
finger fish ستاره دریایی
sea pad ستاره دریایی
fixed star ستاره ثابت
gaint star ستاره غول
georgium sidus ستاره جرج
asteroids شبیه ستاره
lodestar ستاره قطبی
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
asteroid ستاره مانند ستارهای
asteroids ستاره مانند ستارهای
comet ستاره دنباله دار
star نشان ستاره اختر
starred نشان ستاره اختر
casters ستاره اول دو پیکر
castor ستاره اول دو پیکر
castors ستاره اول دو پیکر
comets ستاره دنباله دار
starlight وابسته بنور ستاره
starfinder دستگاه ستاره یاب
stellify بشکل ستاره دراوردن
shiner ستاره کلاه ابریشمی
stellular شبیه ستاره کوچک
bronze star medal مدال ستاره برنز
regulus ستاره قلب الاسد
pulsating star ستاره ضربان دار
supergaint ستاره فوق غول
syzygy استقرارسه ستاره در خط مستقیم
campaign star نشان جنگی ستاره
the north star ستاره قطبی یا شمالی
all star تیم تمام ستاره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com