English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
emulsion injection تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
Other Matches
hypodermic injection تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand داخل قسمت داخل یکان
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
sirup شیره
emulsion شیره
sapless بی شیره
emulsioned شیره
emulsioning شیره
juiceless بی شیره
syrup شیره
emulsions شیره
sapped شیره
juice شیره
juices شیره
sap شیره
oozing شیره
oozes شیره
oozed شیره
ooze شیره
saps شیره
extracts شیره
extracting شیره
extracted شیره
extract شیره
syrups شیره
molasses شیره
juicier شیره دار
saps شیره گیاهی
milk شیره گیاهی
milked شیره گیاهی
milking شیره گیاهی
sappy <adj.> شیره دار
milks شیره گیاهی
extract of malt شیره سمنوی جو
soy sauce شیره یا سس سویا
spiel شیره مالی
lymph شیره غذایی
gravy شیره گوشت
gastric juice شیره معده
sap wood شیره گیاهی
indican شیره نیل
almond emulsion شیره بادام
latex شیره گیاهی
molasses شیره قند
viscosity شیره داری
sap شیره گیاهی
juiciest شیره دار
juicy شیره دار
treacle شیره قند
sap شیره کشیده از
sapped شیره گیاهی
sapped شیره کشیده از
saps شیره کشیده از
extract of rhubard شیره ریوند
gentian bitter شیره کوشاد
milk دوشیدن شیره کشیدن از
sucks شیره کسی را کشیدن
spiel شیره مالی کردن
theriac پادزهر شیره قند
milks دوشیدن شیره کشیدن از
pancreatin دیاستاز شیره لوزالمعده
maple syrup عصاره یا شیره افرا
sucked شیره کسی را کشیدن
milked دوشیدن شیره کشیدن از
sirup شیره یاشهد زدن به
syrup شیره یاشهد زدن به
suck شیره کسی را کشیدن
milking دوشیدن شیره کشیدن از
syrups شیره یاشهد زدن به
steapsin لیپاز شیره لوز المعده
chylaceous شیره مانند قیلوس وار
that is no bed of roses شیره گلو سوزی نیست
stum شیره انگور باده تازه
distillation شیره کشی عصاره گیری
maple syrup شیره افرا [غذا و آشپزخانه]
mud grouting تزریق گل
injection تزریق
transfusions تزریق
spraying تزریق
injections تزریق ها
jab [British] [colloquial] تزریق
mud injection تزریق گل
infusions تزریق
infusion تزریق
transfusion تزریق
shot تزریق
jab [colloquial] تزریق
low level injection تزریق کم
spray تزریق
intinction تزریق
sprayed تزریق
injective function تزریق
sprays تزریق
shots تزریق
peptic gland دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
orgeat شربت بهار نارنج با شیره بادام
To pull the wool over someones eyes . سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
maple syrup شیره درخت افرا [غذا و آشپزخانه]
maple sugar شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
injection efficiency بازده تزریق
injects تزریق کردن
vaccinophobia تزریق هراسی
spartter تزریق کننده
pilot injection تزریق مقدماتی
cement grouting تزریق سیمان
chemical consolidation تزریق شیمیایی
chemical grouting تزریق شیمیایی
chemical injection تزریق شیمیایی
blast injection engine موتور تزریق دم
injecting تزریق کردن
gun دستگاه تزریق
guns دستگاه تزریق
syringe تزریق کردن
syringes تزریق کردن
spary gun تلمبه تزریق
spary gun پیستوله تزریق
inject تزریق کردن
blanket grouting تزریق سطحی
injected تزریق کردن
spartter loss تلف تزریق
clay grouting تزریق خاک رس
gas injection تزریق بنزین
metal spraying تزریق فلزی
immit تزریق کردن
drilled grout hole سوراخ تزریق
drilled grout hole چاه تزریق
grout hole سوراخ تزریق
grout hole چاه تزریق
grouting galleries مجاری تزریق
grout curtain پرده تزریق
spraying تزریق کردن
sprayed تزریق کردن
spray تزریق کردن
fule injection تزریق سوخت
grouting gallery دالان تزریق
injector تزریق کننده
injection capacity فرفیت تزریق
perfuse تزریق کردن
perfusion تزریق وریدی
injection point نقطه تزریق
injection level سطح تزریق
injector الت تزریق
injector valve سوپاپ تزریق
inspirator تزریق کننده
intake well چاه تزریق
sprays تزریق کردن
injection of money تزریق پول
injection grid شبکه تزریق
gastrin هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
maple candy آب نبات شیره درخت افرا [غذا و آشپزخانه]
lactuarium شیره تریاک مانندی که از یک جورکاهوی خارداربدست می اید
toddy شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
toddies شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
injection timing تنظیم مقدار تزریق
hypodermics تزریق زیر جلدی
airless solid injection تزریق بدون کمپرسور
hypo تزریق زیر جلدی
transfusions رسوخ تزریق خون
injection داروی تزریق کردنی
transfusion رسوخ تزریق خون
hypodermic تزریق زیر جلدی
needling با سوزن تزریق کردن
injector pump پمپ تزریق سوخت
metal spray gun تلمبه تزریق فلز
needled با سوزن تزریق کردن
needle با سوزن تزریق کردن
iodize یود تزریق کردن
grouting تزریق دوغاب سیمان
grease injector تزریق کننده گریس
needles با سوزن تزریق کردن
grouted alluvium ابرفت تزریق شده
concrete gun دستگاه تزریق بتن
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
flame spray تزریق کردن شعلهای
petrol injection motor موتور تزریق بنزینی
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
gas injection method روش تزریق گاز
jetting tube لوله تزریق در حفاری
alburnum طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند
kino شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
transfusable قابل تزریق در جسم دیگری
hypo سوزن تزریق زیر جلدی
transfusible قابل تزریق در جسم دیگری
transfuse رسوخ یافتن در تزریق کردن در
throwin در دنده انداختن تزریق کردن
blast furnace gun وسیله تزریق کوره بلند
grout stop اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
shoot up <idiom> مواد را از راه تزریق مصرف کردن
injector وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
hyodermic needle سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
mainlining مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
hypodermic سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermics سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
low level injection efficiency ضریب بهره تزریق در سطح پایین
wet take off برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com