Dictiornary-Farsi | تسویه خوراک ساخت شیمیایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8 milliseconds)

English	Persian
chemotrophic treatment	تسویه خوراک ساخت شیمیایی


Other Matches

gastronome	EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
chemical survey	بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
the food was smoked	خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
liquidation	تسویه
clearing	تسویه
settle	تسویه
settles	تسویه
clearings	تسویه
settlement	تسویه
adjustments	تسویه
adjustment	تسویه
settlements	تسویه
checking out	تسویه حساب
defray	تسویه کردن
liquidity	تسویه پذیری
biological treatment	تسویه زیستی
automatic treatment	تسویه خودکار
adjust	تسویه نمودن
amicable settlement	تسویه دوستانه
defrayed	تسویه کردن
defraying	تسویه کردن
settlement	تسویه پرداخت
settlements	تسویه پرداخت
compromising	تسویه کردن
compromises	تسویه کردن
settlement terms	شرایط تسویه
compromise	تسویه کردن
judicial settlement	تسویه قضایی
defrays	تسویه کردن
solution	تادیه تسویه
effective treatment	تسویه کارا
clearings	تسویه تسطیح
clearing	تسویه تسطیح
liquidize	تسویه کردن
liquidising	تسویه کردن
liquidises	تسویه کردن
liquidised	تسویه کردن
realization account	حساب تسویه
offsetting	تسویه کردن
offset	تسویه کردن
arrangement	حل و فصل تسویه
settlement day	روز تسویه
settlement of credit	تسویه اعتبار
settlement of disputes	تسویه منازعات
effective treatment	تسویه موثر
arrangements	حل و فصل تسویه
liquidated	تسویه کردن
solutions	تادیه تسویه
liquidating	تسویه کردن
liquidizing	تسویه کردن
liquidizes	تسویه کردن
liquidates	تسویه کردن
liquidized	تسویه کردن
liquidate	تسویه کردن
v , series	سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
offscouring	چیز تسویه شده
liquidator	سرپرست تسویه حساب
date of change of acountability	تاریخ تسویه حساب
retiring a bill	براتی را تسویه کردن
full and final settlement	تسویه تمام و کمال
liquidators	سرپرست تسویه حساب
clearing house	دفتر تسویه حساب
clearing houses	دفتر تسویه حساب
pay off	تسویه کردن پرداخت
poney	ریز تسویه حساب کردن
pay up	حسابهای معوقه را تسویه کردن
adjusting	تسویه نمودن مطابق کردن
pony	ریز تسویه حساب کردن
ponies	ریز تسویه حساب کردن
wind up <idiom>	به پایان رساندن ،تسویه کردن
adjusts	تسویه نمودن مطابق کردن
Bank for International Settlements [BIS]	بانک تسویه پرداخت بین المللی
We will be checking out around noon.	ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
settlement by abandonment	تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
pacific settlement	تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
chemicals	شیمیایی
chemical biological and radiological	شیمیایی
chemical sense	حس شیمیایی
chemical	شیمیایی
chemic	شیمیایی
quasichemical	شبه شیمیایی
chemical equivalent	هم ارز شیمیایی
precipitates	رسوب شیمیایی
decomposition	هوازدگی شیمیایی
proportioner	مخلوط کن شیمیایی
precipitated	رسوب شیمیایی
narcosis	خواب شیمیایی
precipitating	رسوب شیمیایی
precipitate	رسوب شیمیایی
chemical grouting	تزریق شیمیایی
chemical herbicide	علف کش شیمیایی
chemical industries	صنایع شیمیایی
chemical kinetics	سینتیک شیمیایی
chemical munition	سلاح شیمیایی
chemical operations	عملیات شیمیایی
chemical physics	فیزیک شیمیایی
chemical pollution	الودگی شیمیایی
chemical fuel	سوخت شیمیایی
chemical exchange	تبادل شیمیایی
chemical injection	تزریق شیمیایی
man-made fiber	الیاف شیمیایی
organic compound	مواد شیمیایی
chemical defense	پدافند شیمیایی
chemical deposits	نهشتهای شیمیایی
chemical element	عنصر شیمیایی
chemical energy	انرژی شیمیایی
chemical equilibrium	تعادل شیمیایی
chemical properties	خواص شیمیایی
chemical reaction	واکنش شیمیایی
chemoreceptor	گیرنده شیمیایی
chemotropism	گرایش شیمیایی
galvanic cell	پیل شیمیایی
compounds	ترکیب شیمیایی
compounded	ترکیب شیمیایی
compound	ترکیب شیمیایی
cloud attack	تک با ابر شیمیایی
chemisorption	جذب شیمیایی
chemism	خاصیت شیمیایی
chemical reactor	واکنشگاه شیمیایی
chemical research	پژوهش شیمیایی
chemical security	تامین شیمیایی
chemical shift	جابجایی شیمیایی
chemical species	گونههای شیمیایی
chemical survey	تجسس شیمیایی
chemical weathering	هوازدگی شیمیایی
chemiluminescence	نورتابی شیمیایی
electrochemical	برقی- شیمیایی
chemical compound	ترکیب شیمیایی
fertilizer	کود شیمیایی
fertilisers	کود شیمیایی
chemical bond	پیوند شیمیایی
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
chemical ammunition	مهمات شیمیایی
mulches	ماده شیمیایی
chemical agent	ماده شیمیایی
chemical agent	عامل شیمیایی
mulch	ماده شیمیایی
fertilizers	کود شیمیایی
homolysis	تجزیه شیمیایی
chemical combination	ترکیب شیمیایی
chemical consolidation	تزریق شیمیایی
biochemical	زیستی- شیمیایی
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
vesicant agent	عامل شیمیایی تاول زا
nuclear biological chemical	شیمیایی میکربی هستهای
smoke agent	عامل شیمیایی دودانگیز
chemical feedstock	مواد اولیه شیمیایی
urinalysis	تجزیه شیمیایی ادرار
nerve agent	عامل شیمیایی عصبی
chemosynthesis	سنتز باکتری شیمیایی
toxic agent	عامل شیمیایی سمی
cloud attack	تک شیمیایی با مواد سمی
chemicals	ماده شیمیایی دارویی
photochemical smog	دود مه نور شیمیایی
chemical	ماده شیمیایی دارویی
acid equivalent	معادل شیمیایی اسید
chemical weapon	جنگ افزار شیمیایی
biochemical catalyst	کاتالیزور زیست شیمیایی
c.o.d	نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical affinity	میل ترکیبی شیمیایی
photochemical smog	دود مه فتو شیمیایی
petrolum chemicals	مواد شیمیایی نفتی
chemical bonding	تشکیل پیوند شیمیایی
thermolysis	تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
petrochemicals	مواد شیمیایی نفتی
immunochemistry	علم ایمنی شیمیایی
chemical alarm	اعلام خطر شیمیایی
oxides	ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide	ماده شیمیایی از اکسیژن
chemical oxygen demand	نیاز شیمیایی اکسیژن
nutrition	خوراک
fared	خوراک
fare	خوراک
chows	خوراک
chow	خوراک
at mess	سر خوراک
faring	خوراک
keeps	خوراک
fares	خوراک
keep	خوراک
pabulum	خوراک
passage money	خوراک
messes	:یک خوراک
meat	خوراک
tucker	خوراک
meats	خوراک
messmate	هم خوراک
tack	خوراک
butterpump	غم خوراک
tacked	خوراک
tacking	خوراک
tacks	خوراک
repast	خوراک
mess	:یک خوراک
oligotrophic	کم خوراک
repasts	خوراک